معنی کش رفتن

لغت نامه دهخدا

کش رفتن

کش رفتن. [ک َ / ک ِ رَ ت َ] (مص مرکب) دزدیدن با زبردستی و چالاکی. به مهارت و چابکی دزدیدن که کسی نبیند. با زرنگی و چربدستی در حضور کس یا کسانی دزدیدن.

فرهنگ معین

کش رفتن

(~. رَ تَ) (مص م.) (عا.) دزدیدن، ربودن.

حل جدول

کش رفتن

نهانی ربودن، نهانی دزدیدن

کف زدن

فارسی به انگلیسی

کش‌ رفتن‌

Bilk, Lift, Filch, Pilfer, Purloin, Scrounge, Shortchange, Steal

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

کش رفتن

قرصه، ملخص، ملفوف، نخله

فرهنگ فارسی هوشیار

کش رفتن

(مصدر) دزدیدن ربودن: از کشو میز مقداری پول کش رفت.

فارسی به آلمانی

کش رفتن

Abstrakt, Kohl (m), Kohl [noun], Kohlkopf (m)

معادل ابجد

کش رفتن

1050

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری