معنی کلاسیک

لغت نامه دهخدا

کلاسیک

کلاسیک. [کْلا / ک ِ] (فرانسوی، ص) آنچه در کلاسها بکار رود. کلاسی. درسی، کتاب کلاسیک. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه مربوط بدوره ٔ یونان و روم قدیم یا مؤلفان بزرگ قرن 17 میلادی است: زبانهای کلاسیک، تئاتر کلاسیک. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه بمنزله ٔ نمونه و سرمشق در طبقه خود به کار رود. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

کلاسیک

آن چه که معمول و رایج است و جدید نیست، هر نوشته و اثر هنری که مطابق اصول و قواعد معمول قدیم باشد، فراگیری دانش یا فنی از طریق مدرسه و دانشگاه، به عنوان یک مکتب ادبی، شامل همه مکاتب ادبی پیش از قرن هفدهم فرانسه می شود [خوانش: (کِ) [فر.] (ص.)]

فرهنگ عمید

کلاسیک

ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم: نمایشنامهٴ کلاسیک،
ویژگی آثار ادبی و هنری دوران‌های گذشته: ادبیات کلاسیک،
ویژگی هر آن چه به مدرسه و دانشگاه مربوط است، درسی،

حل جدول

کلاسیک

نوعی شیوه معماری

اولین سبک ادبی اروپا

نخستین سبک ادبی اروپا

مترادف و متضاد زبان فارسی

کلاسیک

1، درسی، کلاسی، قدیمی، کهن

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کلاسیک

اِتِّبَاعِی

فرهنگ فارسی هوشیار

کلاسیک

فرانسوی ترادادی، دیرینه، پیشینیان پیشگامان، آموزیک ‎ (صفت) آنچه در کلاسها بکار رود کلاسی درسی: کتاب کلاسیک، آنچه مربوط بدوره یونان وروم قدی یا مولفان بزرگ قرن 17 م. است: زبانها ی کلاسیک تاتر کلاسیک - 3. 2 آنچه بمنزله نمونه و سر مشق در طبقه خود بکار رود. یا ادبیات کلاسیک. آنچه در کلاسها بکار رود، کلاسی، درسی

واژه پیشنهادی

کلاسیک

سنتی

دیرینه

قدیمی

تاریخی-باستانی

معادل ابجد

کلاسیک

141

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری