معنی کمربند

فارسی به ترکی

تعبیر خواب

کمربند


کمربند: رضایت

کمربند تزیین شده: آسایش

یافتن آن: اعتماد

گم کردن آن: راه دیگری در زندگی انتخاب کنید

کمربند طلا: ازدواج در راه است - لوک اویتنهاو


۱ـ اگر خواب ببینید کمربند خود را محکم بسته اید و شما را آزار می دهد، علامت آن است که افراد مکار بر شما مسلط خواهند شد.

۲ـ اگر خواب ببینید دیگری کمریندی از مخمل یا کمر بندی جواهرنشان به کمر بسته است، علامت آن است که بیشتر به دنبال کسب ثروت خواهید بود تا شهرت.

۳ـ اگر زنی در خواب از کسی کمربندی بگیرد، نشانه آن است که در زندگی امتیازاتی به دست می آورد.

۴ـ اگر خواب ببینید کمربندی نو به کمر بسته اید، نشانه آن است که به زودی با غریبه ای آشنا خواهید شد و با او در کاری شریک می شوید و از این شراکت زیان خواهید دید. - آنلی بیتون

کمربند در خواب میزان برخورداری شما را از مجموع امکاناتی که در بیداری دارید نشان می دهد. تعبیر کمر بند تا حدی به کلاه نزدیک است ولی واقعیت و عمق آن از جهاتی بیشتر است. کلاه ارزش و بهائی است که دیگران به شما می دهند ولی کمر بند لذت و بهره ای است که خودتان از موقعیت و امکانات خویش می برید و هیچ ربطی با دید و نظر و رای مردم ندارد. اگر در خواب دیدید کمر بندی را محکم بسته اید که قلابی بزرگ دارد و از نظر خودتان هیچ نقصی در آن وجود ندارد نشان آن است که در زندگی کامیاب می شوید و از همه امکاناتی که فراهم آورده اید به خوبی بهره می گیرید و سود می برید. اگر دیدید کمر بندی سست و کم ارزش به قلابی لق و شل بسته اید موقعیت متزلزلی خواهید داشت و کامروائی از دسترس شما دور است. برخی از معبران کمر بند را فرزند تعبیر کرده اند و این بستگی دارد به موقعیت بیننده خواب. کسانی که امکان آوردن فرزند برای ایشان هست کمر بند می تواند فرزند باشد و آن هم فرزند ذکور که باعث سربلندی و نیک نامی پدر خویش می شود. اگر در خواب ببینید که شلوار پوشیده اید اما کمر بند ندارید که روی آن ببندید و ممکن است شلوار از پای شما بیفتد موقعیت خانوادگی متزلزلی خواهید یافت و بخصوص با همسرتان اختلاف پیدا می کنید تا حدی که احتمال ترک شما را نیز می دهد. اگر در خواب کمر بند خود را به کسی بدهید قدرت و توانائی را از خود دور می کنید و آن را در اختیار شخصی دیگر قرار می دهید و اگر کسی کمربند از شما بگیرد و به کمر خود ببندد جای شما را می گیرد. همین طور است اگر بیننده خواب کمربند کسی را بگیرد و به کمر خودش ببندد چون نشان آن است که از او سلب قدرت می کند و خودش جای او را تصاحب می نماید. - منوچهر مطیعی تهرانی

لغت نامه دهخدا

کمربند

کمربند. [ک َ م َ ب َ] (اِ مرکب) چیزی را گویند که بر میان بندند. (برهان). میان بند. (غیاث). به معنی کمر است یعنی آنچه بر میان بندند. (آنندراج). هر آنچه بر میان بندند. منطقه. (ناظم الاطباء). تسمه ای از چرم، پارچه و جز آن که بر کمربندند. منطقه. (فرهنگ فارسی معین). میان بند. نطاق. منطقه.لام. کمر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
گرفتم کمربند مرد دلیر
ز زین برگسستم به کردارشیر.
فردوسی.
کمربند بگرفت و از پشت زین
برآورد و زد ناگهان بر زمین.
فردوسی.
سپردیم نوبت کنون زال را
که شاید کمربند و کوپال را.
فردوسی.
سپهبد برانگیخت شبرنگ زود
گرفتش کمربند و از زین ربود.
(گرشاسب نامه ص 67).
و شغل درگاه همه بر حاجب غازی می رفت که سپاه سالار بود... و هر روز به درگاه آمدی...و چند حاجب با کلاه سیاه و با کمربند در پیش و غلامی سی در قفا. (تاریخ بیهقی چ 1 فیاض ص 139).
از آن منسوج کورا دور داده ست
به چار ارکان کمربندی فتاده ست.
نظامی.
گرفتی کمربند جنگ آزمای
و گر کوه بودی بکندی ز جای.
(بوستان).
- کمربند جوزا، نطاق الجوزا. منطقهالجوزا. و آن حمایل صورت جبار است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کمربند شانه ای، (در اصطلاح جانورشناسی و پزشکی) در انسان و دیگر پستانداران از دو استخوان کتف و ترقوه تشکیل یافته ولی در ذی فقاران سه استخوان کتف و غرابی و ترقوه متشکل گردیده است. (از فرهنگ فارسی معین).
- کمربند فتق، فتق بند. (فرهنگ فارسی معین).
|| کنایه از ملازم و نوکر و خدمتکار باشد. (برهان). چاکر. (غیاث). کنایه از غلام و تابع و خدمتگار شاهان و آن را کمردار نیز گویند. (آنندراج).نوکر. ملازم. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). غلام. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کمربسته:
کس نبیند چو تو کمربندی
در جهان پیش هیچ تاجوری.
مسعودسعد.
جز کمربند زمین بوس تو نیست
هرکه بر روی زمین تا جور است.
سوزنی (ازآنندراج).
کمربندان به گردش دسته دسته
به دست هر یک از گل دسته دسته.
نظامی.
طرفداران ز سقسین تا سمرقند
به نوبتگاه درگاهش کمربند.
نظامی.
به داناییش هفت اختر شکرخند
به مولاییش نه گردون کمربند.
نظامی.
سنانش را کمربندی به نهمت نیزه ٔ خطی
کفش را گوش سوراخی به رغبت گوهر معدن.
احمدبن مؤید سمرقندی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
و رجوع به معنی سوم کمر بسته شود. || کنایه از محبوب. (آنندراج). کنایه از محبوب و معشوق. (فرهنگ فارسی معین):
کمربند من آمد پیش من خنده زنان امشب
توقف کن که یک دم بنگرم پروین و جوزا را.
امیرخسرو (آنندراج).
|| همیان و کیسه ای که زر و سیم در آن می نهادند و برمیان می بستند:
مرد بی توشه کاوفتاد از پای
در کمربند او چه زر چه خزف.
(گستان).
کمربند و دستش تهی بود و پاک
که زر برنشاندی به رویش چوتاک.
سعدی (بوستان).
|| در اشعار زیر از فردوسی ظاهراً بمعنی محل بستن کمر و نطاق یعنی میان و کمرگاه استعمال شده است:
یکی نیزه زد بر کمربند اوی
که بگسست خفتان و پیوند اوی.
فردوسی.
یکی نیزه زد بر کمربند شاه
که جنبید برسرش رومی کلاه.
فردوسی.
دریغ آن کمربند و آن گردگاه
دریغ آن کیی برز و بالای شاه.
فردوسی.
|| (نف مرکب) به معنی فاعل هم آمده است که کمربندنده است. (ازآنندراج) (برهان). کمربندنده. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

کمربند

تسمه یا نواری که به دور کمر می‌بندند، کمر،

فارسی به عربی

کمربند

حزام، خصر، زنار، منطقه

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ معین

کمربند

تسمه ای از چرم و پارچه و هر آن چه بر کمر بندند، منطقه، نوکر، ملازم، (کن.) محبوب، معشوق. [خوانش: (~. بَ) (اِمر.)]

حل جدول

کمربند

تسمه، دوال

مترادف و متضاد زبان فارسی

کمربند

تسمه، دوال، شال، میان‌بند

فارسی به انگلیسی

کمربند

Belt, Cincture, Cummerbund, Waistband

گویش مازندرانی

کمربند

غاری است نزدیک بهشهردر کاوش های سال،، ۴۹ میلادی/۱۳۲۷ خورشیدی، در...

فرهنگ فارسی هوشیار

کمربند

تسمه از چرم، پارچه و جز آن که بر کمر بندند، میان بند، منطقه

فارسی به آلمانی

کمربند

Gebiet (n), Taille (f), Zone (f), Gürtel (m), Kranz (m), Taille [noun]

اطلاعات عمومی

کمربند زلزله

زلزله، به لرزش ها یا ارتعاش های سطح کره ی زمین گفته می شود. علت واقعی زلزله، به طور معمول وجود "گسل" یا شکستگی در سنگ های پوسته ی جامد کره ی زمین است.
در گسل، سنگ های یک طرف شکستگی نسبت به سنگ های طرف دیگر، جا به جا شده اند.
به همین علت، زلزله در تمام نقاط جهان رخ نمی دهد! زلزله در مناطق خاصی روی می دهد که به "کمربند زلزله" معروف هستند. مهم ترین کمربند زلزله، حاشیه اقیانوس آرام است که بیشتر زلزله های جهان در آن به وقوع پیوسته اند.
این کمربند از نوک دماغه ی جنوبی کشور شیلی آغاز می شود، به ساحل اقیانوس آرام در آمریکای جنوبی و از آنجا نیز به آمریکای مرکزی می رسد! البته یک شاخه از این کمربند نیز به دریای کارائیب می رود. سپس در امتداد ساحل مکزیک تا کالیفرنیا و از آنجا تا آلاسکا ادامه پیدا می کند.
اما کمربند مزبور در همین جا به پایان نمی رسد؛ بلکه از آلاسکا تا شبه جزیره ی کامچاتکا در خاور دور و اتحاد شوروی ادامه می یابد. پس از گذشتن از جزایر کوریل و جزایر آلئوسین به ژاپن، فیلیپین، اندونزی، گینه ی نو و همچنین جزایر پرشمار جنوب اقیانوس آرام می رسد.
بیشتر زلزله های بزرگ تاریخ، در حدود این کمربند رخ داده است. اما یک کمربند زلزله ی دیگر نیز از کشور ژاپن منشعب می شود. این کمربند کشورهای چین؛ هند، ایران، ترکیه، یونان و همچنین حوضه ی دریای مدیترانه را در بر می گیرد.
در بعضی از نقاط، مانند کشور ژاپن، تقریبا هر روز زلزله روی می دهد! خوشبختانه بیشتر این زلزله ها خفیف هستند و صدمات چندانی وارد نمی کنند. از طرف دیگر، در ایالت های نیوانگلند ایالت متحده آمریکا، از آخرین عصر یخبندان تاکنون، یعنی از هزاران سال پیش هیچ زلزله ی ویرانگری رخ نداده است!

معادل ابجد

کمربند

316

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری