معنی کمپوت

لغت نامه دهخدا

کمپوت

کمپوت. [ک ُ] (فرانسوی، اِ) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته شده، و آن اقسامی دارد: کمپوت آلبالو، کمپوت به، کمپوت توت فرنگی، کمپوت تمشک، کمپوت سیب، کمپوت گلابی، کمپوت گوجه. (فرهنگ فارسی معین). کمپت. خوشاب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

کمپوت

(کُ) [فر.] (اِ.) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته باشند.

فرهنگ عمید

کمپوت

میوه‌ای که در شربت قند پخته شود،
کنسرو این مادۀ خوراکی،

حل جدول

کمپوت

خوشاب

فارسی به انگلیسی

کمپوت‌

Compote, Conserve, Preserve

فرهنگ فارسی هوشیار

کمپوت

میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته شده و آن اقسامی دارد

معادل ابجد

کمپوت

468

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری