معنی کمک کردن

لغت نامه دهخدا

کمک کردن

کمک کردن. [ک ُ م َ ک َ دَ] (مص مرکب) یاری دادن (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

حل جدول

کمک کردن

امدادرسانی

فارسی به انگلیسی

کمک‌ کردن‌

Aid, Assist, Bail, Benefit, Encourage, Contribute, Help, Second, Minister, Relieve, Succor, Succour, Support, Tide

فارسی به ترکی

کمک کردن‬

yardım etmek

فارسی به عربی

کمک کردن

اشعر بالارتیاح، ساعد، سهل، مساعده، ید

فارسی به ایتالیایی

کمک کردن

aiutare

favorire

soccorrere

فارسی به آلمانی

کمک کردن

Arbeitskraft (f), Hand (f), Hand, Langen, Reichen, Zeiger (m), Helfen, Hilfe (f), Hilfe (f), Hilfe, Hilfeleistung (f), Hilfen, Stütze (f), Erleichtern [verb]

واژه پیشنهادی

کمک کردن

یاوری نمودن

یاری، یاوری، امداد، مدد، دستگیری، تعاون

معادل ابجد

کمک کردن

354

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری