معنی کمیساریا
لغت نامه دهخدا
کمیساریا. [ک ُ] (فرانسوی، اِ) کمیسری. کلانتری. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمیسری شود.
فرهنگ معین
(کُ) [فر.] (اِ.) کلانتری.
فرهنگ عمید
[منسوخ] کلانتری،
(سیاسی) عنوان بعضی از نهادهای بینالمللی که متصدی امور خاصی هستند: کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد،
حل جدول
کلانتری
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) کمیسری کلانتری.
معادل ابجد
342