معنی کناره گیر

لغت نامه دهخدا

کناره گیر

کناره گیر. [ک َ /ک ِ رَ / رِ] (نف مرکب) معتزل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).که دوری گزیند. که گوشه گیرد و دوری کند.

فرهنگ معین

کناره گیر

(~.) (ص فا.) عزلت گزیده.

فرهنگ عمید

کناره گیر

کسی که از مردم دوری گزیند و گوشه‌نشینی اختیار کند، کناره‌جو،

حل جدول

کناره گیر

کرانجی

فارسی به انگلیسی

کناره‌ گیر

Aloof, Retired, Retiring, Unapproachable, Withdrawn

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

کناره گیر

(صفت) کناره جو، کشتیی که در بار انداز بارگیری کند.

معادل ابجد

کناره گیر

506

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری