معنی کنایه از شخص مرموز

واژه پیشنهادی

کنایه از شخص مرموز

آب زیرکاه

تودار

حل جدول

کنایه از شخص مرموز

آب زیر کاه


مرموز

اسرارآمیز

لغت نامه دهخدا

مرموز

مرموز. [م َ](ع ص) نعت مفعولی از مصدر رمز. رجوع به رمز شود. بیان شده به رمز.(ناظم الاطباء). به رمز. دارای رمز: وی بر این سخن مرموز آن خواست که پدر با امیر ماضی ملک خراسان به مرو یافت که سامانیان را بزد و خراسان از دست ما اینجا بشد.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 653).
رقمهایی که مرموز است اندر خرقه از بخیه
رقوم لوح محفوظ است اگر خوانی به ایقانش.
خاقانی.
نامبردار شرق و غرب توئی
که حدیثت چو غیب مرموز است.
خاقانی.

فرهنگ عمید

مرموز

رمزدار، پوشیده، مبهم،


شخص

سیاهی انسان که از دور دیده شود،
آدمی، انسان،
خود (برای تٲکید): شخص شما،
(حقوق) آن‌که دارای حق و وظیفه است: شخص حقیقی،
[قدیمی] بدن انسان، کالبد مردم، تن،
* شخص اول مملکت: [مجاز] ارجمندترین و گرامی‌ترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد، پادشاه، رئیس دولت،
* شخص ثالث: (حقوق) شخصی غیر از مدعی و مدعیٌ‌علیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود، سوم‌کس،

فارسی به ایتالیایی

مرموز

misterioso

فرهنگ معین

مرموز

(مَ) [ع.] (اِمف.) رمزدار، پوشیده.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مرموز

اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، رمزآلود، رمزی، ابهام‌آمیز، مبهم، معمایی، مشکوک، تودار، موذی، مار زیر کاه

فارسی به انگلیسی

مرموز

Close, Confidential, Cryptic, Mysterious, Secretive, Uncanny

فارسی به عربی

مرموز

غامض، غربه، غیر قابل للتفسیر، قریب، مظلل


شخص

رجل، زمیل، شخص، واحد

فرهنگ فارسی هوشیار

مرموز

دارای رمز، پوشیده

فارسی به آلمانی

مرموز

Seltsam, Sonderbar, Unerklaerlich, Unverantwortlich

معادل ابجد

کنایه از شخص مرموز

1377

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری