معنی کنفدراسیون
لغت نامه دهخدا
کنفدراسیون. [ک ُ ف ِ دِ یُن ْ] (فرانسوی، اِ) اتحاد چند ناحیه که جمعاً دولتی واحد تشکیل دهند اما هر یک در داخل اتحادیه استقلال داخلی و خودمختاری دارند، چنانکه کشور سویس را که از 22 کانتون تشکیل گردیده کنفدراسیون هلونیک نامند. || اتحادیه. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(کُ فِ) [فر.] (اِ.) اتحادیه چند ناحیه یا کشور که جمعاً دولتی واحد تشکیل دهند، اما هریک استقلال داخلی و خود - مختاری دارند.
فرهنگ عمید
مؤسسه یا نهادی که از چند فدراسیون تشکیل شده،
حل جدول
مؤسسه یا نهادی که از چند فدراسیون تشکیل شده است
فارسی به انگلیسی
Confederation, Confederacy
فارسی به عربی
الإتحاد
فرهنگ فارسی هوشیار
اتحاد چند ناحیه که جمعاً دولتی واحد تشکیل اتحادیه استقلال داخلی و خود مختاری دارند
معادل ابجد
481