معنی کهربایی
لغت نامه دهخدا
کهربایی. [ک َ رُ] (ص نسبی) منسوب به کهربا. (ناظم الاطباء). || به رنگ کهربا. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا): چهره از بیم کهربایی گشته. (ظفرنامه از امثال و حکم ص 1476). || (اصطلاح فیزیک) مغناطیسی. (فرهنگ فارسی معین).
حل جدول
آهنربایی، مغناطیسی
فارسی به انگلیسی
Electric, White
فارسی به عربی
کهربائی، کهرمان
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به کهربا، مغناطیسی.
فارسی به آلمانی
Elektrisch, Bernstein (m)
معادل ابجد
248