معنی کهور
لغت نامه دهخدا
کهور. [ک َ] (اِ) درختی است که در جنوب ایران در جنگلهای جیرفت و نرماشیر و شهداد و مکران و بندرعباس بسیار است و در خوزستان کمتر یافت می شود. چوب آن صنعتی باشد. (گااوبا، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). غاف. کبیر. قسمی از آن را کهور شاهی گویند که تنه ٔ صاف و شاخه های مستقیم و چوبی سست دارد و از ریشه ٔ آن که خطوط زرین دارد، چوب سیگار و جز آن کنند و قسمی دیگر را کهور دره نامند که خردتر از کهور شاهی است با تنه ٔ کوتاه و ناهموار و دارای برآمدگیهای بسیار و چوب ریشه ٔ آن به کار صنعتی نیاید. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). درختچه ای است از تیره ٔ پروانه واران که دارای برخی گونه های درختی نیز می باشد. گل آذینش سنبله ای است و ساقه هایش خار دارند. در جنوب ایران (نرماشیر و بندرعباس) و هندوستان می روید. غاف. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 205 شود.
کهور. [ک َ] (اِ) نوعی چوب که در کرمان و نواحی از زیرخاک و ریگ روان به دست آرند و خطوط زرین بر آن است.از آن چوب سیگار و وافور و چپق و غیره سازند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
فرهنگ معین
(کَ) (اِ.) درختچه ای است از تیره پروانه واران که دارای برخی گونه های درختی نیز می باشد. گل آذینش سنبله ای است و ساقه هایش خار دارند. در جنوب ایران (نرماشیر و بندرعباس) و هندوستان می روید؛ غاف.
فرهنگ عمید
از درختان گرمسیری که در سواحل خلیج فارس میروید و چوب آن در ساختن بعضی اشیای چوبی به کار میرود،
حل جدول
درخت بومی حاشیه خلیج فارس
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) درختچه ایست از تیره پروانه واران که دارای برخی گونه های درختی نیز میباشد. گل آذینش سنبله یی است و ساقه هایش خار دارند. در جنوب ایران (نر ماشیر و بندرعباس) و هندوستان میروید غاف.
معادل ابجد
231