معنی کولن

لغت نامه دهخدا

کولن

کولن. [لُن ْ] (اِخ) شارل دو. فیزیکدان فرانسوی (1736-1806 م.) و مصنف «کارهای الکتریسته ٔ ساکن » و مغناطیس و همچنین کاشف «ترازوی جفت نیرویی » و «قانون جذر معکوس » است. (از لاروس). و رجوع به مدخل قبل شود.

کولن. [لُن ْ] (اِ) مأخوذاز نام فیزیکدان فرانسوی به نام شارل دوکولن (1736- 1806 م.) و آن واحد مقدار برقی است که در یک ثانیه از جریانی که معادل یک آمپر است بگذرد. (از لاروس). آزمایشهای دقیق نشان می دهد که هر کولن الکتریسته 1/118 میلی گرم نقره از محلول نمک نقره آزاد می کند. بنابراین یک کولن مقدار الکتریسته ای است که 1/118 میلی گرم نقره را در کاتد یک ولتامتر نیترات نقره بنشاند. و رجوع به مدخل بعد شود.

حل جدول

سخن بزرگان

تورمن کولن

برخی از سخنوران نمی دانند هنگام سخن گفتن با دستهایشان چه کار بکنند؛ بهتر است آنها جلو دهانشان را بگیرند.

واژه پیشنهادی

اثری از کانتی کولن

بر این ها می ایستم


مخترع ترازوی تابدار

شارل آگوستین کولن

انگلیسی به فارسی

coulometer

کولن سنج


coulometry

کولن سنجی

معادل ابجد

کولن

106

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری