معنی کوچکترین واحد دیجیتالی
حل جدول
بایت
واحد دیجیتالی
بایت
کوچکترین واحد نظامی
جوخه
کوچک ترین واحد دیجیتالی
بایت
کوچکترین
خردین
کوچکترین واحد بدن موجودات
یاخته
کوچکترین واحد حافظه کامپیوتر
بیت
کوچکترین واحد زبان گفتاری
هجا
کوچکترین واحد پول قاجار
غاز
واژه پیشنهادی
اطلاعات عمومی
سلول
لغت نامه دهخدا
کوچکترین. [چ َ / چ ِ ت َ] (ص عالی) خردترین و کهترین. (ناظم الاطباء). خردترین. صغیرترین. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به کوچک شود. || کم وسعت ترین و کم حجم ترین. || اندکترین: کوچکترین اطلاعی به دست نیاوردم. || کم سن ترین. (فرهنگ فارسی معین).
فارسی به عربی
اقل
معادل ابجد
1196