معنی کپور

لغت نامه دهخدا

کپور

کپور. [ک ُ] (اِ) کُفُر. یک قسم ماهی خوراکی است که در گیلان و مازندران صید می شود. (یادداشت مؤلف). گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است. (فرهنگ فارسی معین). این ماهی به اندازه ٔ ماهی سفید است اما به نسبت دیگر ماهیها گوشتش خوش خوراک نیست. آن را در لاهیجان کِپور و در تداول عامه ٔ تهران کَپور تلفظ می کنند.

کپور. [] (اِ) به هندی اسم کافور است. (مخزن الادویه). کبور. || اسم هندی کهرباست. (تحفه ٔ حکیم مؤمن).

فرهنگ معین

کپور

(کَ) (اِ.) نوعی ماهی بزرگ.

فرهنگ عمید

کپور

نوعی ماهی بزرگ که در رودخانه‌ها و کناره‌های دریای خزر پیدا می‌شود،

حل جدول

کپور

از ماهى هاى شمال ایران

فارسی به عربی

کپور

شبوط

گویش مازندرانی

کپور

کپور نوعی ماهی دریای خزر

فرهنگ فارسی هوشیار

کپور

(اسم) گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است.

معادل ابجد

کپور

228

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری