معنی کیالک

لغت نامه دهخدا

کیالک

کیالک. [ل َ] (اِ) کیلک. کیلو. زالزالک. (فرهنگ فارسی معین). زالزالک. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || قسمی از ولیک را در شیراز کیالک نامند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ولیک شود. || توت فرنگی. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

حل جدول

کیالک

زالزالک

فارسی به عربی

کیالک

زعرور

خواص گیاهان دارویی

کیالک

تصفیه کننده وتنظیم کننده جریان خون، دافع سکسکه و سرگیجه، مانه روی دادن عواقب زیادی کلسترول خون و نتگ شدن رگها. استعمال خارجی: در انفارکتوس و کمپرس در ناحیه قلب و ناراحتی های ریوی موثر است. قبل از غذا با یک لیوان آب سرد میل شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

کیالک

زالزالک

معادل ابجد

کیالک

81

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری