معنی کینه توزی
لغت نامه دهخدا
کینه توزی. [ن َ / ن ِ] (حامص مرکب) کین توزی. انتقام جویی. انتقام کشی:
خواری من زکینه توزی بخت
از عزیزان مهربان برخاست.
خاقانی.
و رجوع به کین توز شود.
فرهنگ عمید
انتقامجویی،
حل جدول
انتقام
فارسی به انگلیسی
Invidiousness, Rancor, Rancour, Vindictiveness
فارسی به عربی
حقد
واژه پیشنهادی
دشمنی
معادل ابجد
508