معنی کینه ورزیدن

لغت نامه دهخدا

کینه ورزیدن

کینه ورزیدن. [ن َ / ن ِ وَ دَ] (مص مرکب) خصومت داشتن. (آنندراج). دشمنی کردن. خصومت ورزیدن. حقد و عداوت داشتن: ضغن، کینه ورزیدن. (منتهی الارب):
جهان موافق امر تواست مگذارش
که کینه ورزد با چون منی ز روی نفاق.
خاقانی.
کینه نورزند و حسد نبرند و بددلی نکنند. (تاریخ قم ص 273).

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کینه ورزیدن

علی الرغم من، کره، نکایه

فرهنگ فارسی هوشیار

کینه ورزیدن

(مصدر) دشمنی ورزیدن، انتقام جستن.

فارسی به آلمانی

کینه ورزیدن

Der hass (noun), Hassen (verb)

معادل ابجد

کینه ورزیدن

362

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری