معنی کیوسک

لغت نامه دهخدا

کیوسک

کیوسک. [یُس ْ] (فرانسوی، اِ) اطاقی که هر سوی آن باز است. کلاه فرنگی. || دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه، گل و غیره فروشند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کوشک شود.

فرهنگ معین

کیوسک

(سْ) [فر.] (اِ.) اتاقکی که هر سوی آن باز است، دکه، دکان کوچک.

فرهنگ عمید

کیوسک

اتاق کوچک در خیابان یا پارک که تلفن عمومی در آن نصب شده، محل فروش گُل، روزنامه، و مانند آن‌ها،

حل جدول

کیوسک

دکه، اطاقک

اطاقک، دکه

‌اتاقک

مترادف و متضاد زبان فارسی

کیوسک

اطاقک، دکه

فارسی به انگلیسی

کیوسک‌

Booth, Kiosk

فرهنگ فارسی هوشیار

کیوسک

اطاقی که هر سوی آن باز است، دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه، گل و غیره فروشند، اطاقک تلفن عمومی فرانسوی از پارسی کوشک (اسم) اطاقکی که هر سوی آن باز است کلاه فرنگی، دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه گل و غیره فروشند. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه شده اولی است.

معادل ابجد

کیوسک

116

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری