معنی گازی بی رنگ و آتش زا

لغت نامه دهخدا

آتش زا

آتش زا. [ت َ] (نف مرکب) که آتش تولید کند.


آتش رنگ

آتش رنگ. [ت َ رَ] (ص مرکب) سخت سرخ:
هست یکدانه لعل آتش رنگ
بهتراز صدهزار خرمن سنگ.
مکتبی.
- آب آتش رنگ، مجازاً، شراب:
برحذر باش زآب آتش رنگ
که تفش اژدها است، تاب نهنگ.
اوحدی.


گازی

گازی. (اِ) نام گلی است خوشبوی که بهندی گیوره گویند. (برهان). صحیح کازی است (به کاف تازی و ذال معجمه) بمعنی گل گیوره و عربی است، مگر آنکه گوئیم به زای و کاف فارسی است و به ذال معجمه و کاف تازی معرب آن است. (رشیدی از برهان قاطع چ معین). و رجوع به کاذی شود.

فرهنگ عمید

آتش زا

زایندۀ آتش، آنچه آتش از آن تولید شود،
[مجاز] مؤثر،


آتش رنگ

قرمزرنگ: تو دهیّ و تو آری از دل سنگ / آتش لعل و لعل آتش‌رنگ (نظامی۴: ۵۳۸)،

فرهنگ فارسی هوشیار

آتش زا

(اسم) آنچه که از آن آتش پدید آید زاینده آتش.


آتش رنگ

سخت سرخ، به رنگ سرخ

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

گازی بی رنگ و آتش زا

1035

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری