معنی گام نخست براى تهیه نرم افزار
حل جدول
برنامه نویسى
نرم افزار کاربردى
اپلیکیشن
اپلى کیشن
نرم افزار صفحهبندی
کوارک
نرم افزار ارتباطاتى
اسکایپ
فرهنگ معین
(نَ اَ) (اِ.) مجموعه ای از برنامه ها و داده ها، کتابچه راهنما و مانند آن ها که بتوان آن را برای انجام کار مشخصی با استفاده از کامپیوتر به کار برد.
فارسی به عربی
برامج
فارسی به آلمانی
Software (f)
لغت نامه دهخدا
گام گام. (ق مرکب) آهسته آهسته. آرام آرام:
رفتنت سوی شهر اجل هست روزروز
چون رفتن غریب سوی خانه گام گام.
ناصرخسرو.
|| بتدریج. رفته رفته:
ناگه روزیت بجر افکند
گر بروی بر پی او گام گام.
ناصرخسرو.
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
آهسته آهسته آرام آرام (قدم زدن) : رفتنت سوی شهر اجل هست روز روز چون رفتن غریب سوی خانه گام گام. (ناصر خسرو)
مخفف اصطلاحات انگلیسی
شرکت کامپوتری مشاورین برگزیده نرم افزار
فرهنگ عمید
فاصلۀ میان دو پا هنگام راه رفتن، قدم،
* گام برداشتن: (مصدر لازم) به راه افتادن، قدم برداشتن،
* گام برگرفتن: (مصدر لازم) = * گام برداشتن
* گام بیرون نهادن: (مصدر لازم) [قدیمی]
قدم بیرون گذاشتن،
از حد خود تجاوز کردن،
* گام زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] قدم زدن، قدم برداشتن، راه رفتن: اگر گامی زدم در کامرانی/ جوان بودم چنین باشد جوانی (نظامی۲: ۲۶۳)،
* گام سپردن: (مصدر لازم) [قدیمی] راه پیمودن، طی طریق کردن
* گام شمردن: (مصدر لازم) [قدیمی]
قدم برداشتن، گام زدن،
از روی حساب و بهاحتیاط قدم برداشتن،
* گام گذاردن: (مصدر لازم) = * گام نهادن
* گام گذاشتن: (مصدر لازم) = * گام نهادن
* گام نهادن: (مصدر لازم) قدم گذاشتن،
معادل ابجد
2373