معنی گردآوری

لغت نامه دهخدا

گردآوری

گردآوری. [گ ِ وَ] (حامص مرکب) عمل گردآوردن. جمع کردن... جمع و جوری. رجوع به گردآوردن شود.


گردآوری کردن

گردآوری کردن. [گ ِ وَ ک َ دَ] (مص مرکب) جمع کردن. گردآوردن. فراهم آوردن. و رجوع به گرد آوردن و گرد آوریدن شود.

فارسی به انگلیسی

گردآوری‌

Collected, Collective, Gain, Hoard, Roundup, Stockpile, Withdrawal

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

گردآوری

(~. وَ) (حامص.) جمع آوری، گرد آوردن.

حل جدول

گردآوری

تجمیع

جمع آوری،گردآوردن،تالیف،تدوین


گردآوری شده

مدون


گردآوری مطالب

تدوین


زمینه‌چینی و گردآوری

تدارک


نوشتن و گردآوری کردن

تالیف

مترادف و متضاد زبان فارسی

گردآوری

تالیف، تدوین، جمع‌آوری، ضبط

فرهنگ عمید

گردآوری

عمل گرد آوردن، جمع کردن،

فرهنگ فارسی هوشیار

گردآوری

گرد آوردن جمع.


گردآوری کردن

(مصدر) گرد آوردن.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

گردآوری

441

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری