معنی گرداننده

لغت نامه دهخدا

گرداننده

گرداننده. [گ َ ن َن ْ دَ / دِ] (نف) آنکه میگرداند. مقلب. محول. مدبر:
بلی در طبع هر داننده ای هست
که با گردنده گرداننده ای هست.
نظامی.
بی تکلف پیش هر داننده هست
آنکه با گردنده گرداننده هست.
مولوی.

فارسی به انگلیسی

گرداننده‌

Manager, Operator

فرهنگ عمید

گرداننده

گردش‌دهنده،
چرخاننده،
[مجاز] تغییردهنده،

فرهنگ فارسی هوشیار

گرداننده

آنکه میگرداند، محول، مدبر، مقلب


ظاهر گرداننده دین

دین نمودار


متلص

هموار گرداننده


مدلص

تابان گرداننده

فرهنگ معین

گرداننده

(گَ نَ دِ) (ص فا.) کسی که اداره کارها را به عهده دارد.

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

operator

گرداننده


drive number

شماره گرداننده

معادل ابجد

گرداننده

334

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری