معنی گردن کلفت
لغت نامه دهخدا
گردن کلفت. [گ َ دَ ک ُ ل ُ] (ص مرکب) سطبرگردن. آنکه گردن سطبر دارد. ارقب. (منتهی الارب). || دشنامی است: این گردن کلفت ها را به اینجا راه ندهید. || بزرگ باقدرت. || قلدر. زورگو.
فرهنگ معین
نیرومند، دارای قدرت اجتماعی یا اقتصادی. مجازاً زورگو،
فرهنگ عمید
آنکه گردنی ستبر دارد، ستبرگردن،
[مجاز] قوی، نیرومند،
[مجاز] دارای موقعیت ممتاز اجتماعی، بانفوذ،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Bully, Masculine, Tycoon
فارسی به عربی
ثقیل، شرس
فرهنگ فارسی هوشیار
آنکه دارای گردنی ستبر است ستبر گردن:، نیرومند قوی: مرد گردن کلفتی است، قلدر زورگوی، دشنامی است کسان را: نانجیب موذی گردن کلفت خ تا بکی گویی بمحضر حرف مفت ک (بهار)
فارسی به آلمانی
Schwerfällig
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
804