معنی گرماسنج

لغت نامه دهخدا

گرماسنج

گرماسنج. [گ َس َ] (اِ مرکب) اسبابی است که برای اندازه گرفتن درجه ٔ هوا به کار میبرند. گرماسنج سانتیگراد به صد درجه تقسیم میشود. درجه ٔ صفرمطابقت دارد با آب در حالت یخ بندان و صد درجه که برابر است با آب جوشان. گرماسنج رئومور آلتی است که به 80 درجه تقسیم شده بین آب منجمد و حرارت بخار آب جوشان. و دیگر گرماسنج فارنهایت که به 180 درجه تقسیم میشود که بین 32 درجه است که مطابقت دارد با آب منجمد و 212 که مطابقت دارد با حرارت بخار آب جوشان.

فرهنگ معین

گرماسنج

(~. سَ) (اِمر.) وسیله اندازه گیری مقدار گرمایی که دفع، جذب یا از جسمی به جسمی دیگر منتقل می شود، کالری متر.

فرهنگ عمید

گرماسنج

(فیزیک) ابزاری با دو جسمِ دارای حرارت متضاد که برای مطالعۀ ویژگی‌های گرمایی اجسام کاربرد دارد،
(پزشکی) ابزاری شبیه دماسنج با درجه‌بندی خاص (حداکثر ۴۲ و حداقل ۳۴ درجه) برای اندازه‌گیری درجۀ حرارت بدن، درجه،

حل جدول

گرماسنج

ترمومتر

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

گرماسنج

محرار

فرهنگ فارسی هوشیار

گرماسنج

اسبابی است که برای اندازه گرفتن درجه هوا بکار می برند، گرما سنج سانتیگراد به صد درجه تقسیم می شود، درجه صفر مطابقت دارد با آب در حالت یخبندان و صد درجه که برابر است با آب جوشان

معادل ابجد

گرماسنج

374

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری