معنی گریه کردن

لغت نامه دهخدا

گریه کردن

گریه کردن. [گ ِرْ ی َ / ی ِ ک َ دَ] (مص مرکب) اشک ریختن. (آنندراج). گریستن. بکاء:
گیتی برو چو خون سیاوش گریه کرد
خون سیاوشان ز دو چشمش روان برفت.
سعدی.
گریه گو بر هلاک من مکنید
که نه این نوبت نخستین است.
سعدی (بدایع).
طفل از پی مرغ رفته چون گریه کند
بر عمر گذشته همچنان میگریم.
سعدی (رباعیات).
مکن گریه بر گور مقتول دوست
قل الحمد ﷲ که مقتول اوست.
سعدی (بوستان).
میکند گریه و همدرد ندارد صائب
جای رحم است در این بزم به تنهائی شمع.
صائب (از آنندراج).
و رجوع به گریه شود.


گریه

گریه. [گ ِرْ ی َ / ی ِ] (اِمص) اسم مصدر گریستن.اشک ریختن. گریستن. اشک. سرشک. (حاشیه ٔ برهان چ معین). آب از چشم ریختن. (آنندراج). بُکاء: خم، گریه ٔ سخت. حَنین، گریه در بینی. (منتهی الارب):
بمیرد چون بگرید سیر تا هشیار پندارد
که چیزی جز که گریه نیست ترکیب تن و جانش.
ناصرخسرو.
با پسر این چنین مثل زد سام
گریه بهتر ز خنده بی هنگام.
سنایی.
هیچ شک نیست اندرین گفتار
گریه آید ز خنده ٔ بسیار.
سنایی.
غمزه ٔ اختر ببست خنده ٔ رخسار صبح
سرمه ٔ گیتی بشست گریه ٔ چشم سحاب.
خاقانی.
گفت که خاقانیا آب رویت چون نماند
آب رخم هم به آب گریه ٔ زارم ببرد.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 754).
گریه ای با صدق بر جانها زند
تا که چرخ و عرش را گریان کند.
مولوی.
زگریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است.
حافظ.
- امثال:
از پی هر گریه آخر خنده ای است.
مرد آخر بین مبارک بنده ای است.
مولوی.
گریه آید ز خنده ٔ بسیار
سنایی
گریه اش در آستین است، فوراً گریان میشود. زود به گریه می افتد.
گریه ٔ به وقت بهتر از خنده ٔ بی وقت است.
گریه ٔ بی سوز نباشد.
گریه دام زن است.
گریه در خواب مایه ٔ شادیست
بندگی از مؤنت آزادیست.
سنایی.
گریه را هم دل خوش می باید.
گریه ٔ زن مکر زن است.
گریه ٔ گوزن به از خنده ٔ شیر. (آنندراج).
برای هر یک از امثال فوق رجوع به امثال و حکم دهخدا شود. صاحب آنندراج درباره ٔ صفات گریه آرد: گریه ٔ آبدار، گریه ٔ آتش عنان، گریه ٔ آهسته، گریه ٔ ارغوانی، گریه ٔ بی اختیار، گریه ٔ بی رنگ، گریه ٔ پا در رکاب، گریه ٔ پهنادار، گریه ٔ تلخ، گریه ٔ جگرپرداز، گریه ٔ خونی، گریه ٔ دانه دار، گریه ٔ در گلو، گریه ٔ دروغ، گریه ٔ دشت گرد، گریه ٔ رنگین، گریه ٔ زارزار، گریه ٔ سرشار، گریه ٔ شاداب، گریه ٔ شبانه، گریه ٔ شمرده، گریه ٔ شور، گریه ٔ صحرایی، گریه ٔ طفلانه، گریه ٔ طوفان خروش، گریه ٔ طوفان نژاد، گریه ٔ غلطان، گریه ٔ گرم، گریه ٔ گسسته مهار، گریه ٔمرجانی، گریه ٔ مستانه، گریه ٔ نمکین. و از تشبیهات گریه است:
- برق گریه:
باشدز برق گریه لبالب درون ما
چون میجهد ز ناوک ابر تو خون ما.
میرزامعز فطرت (از آنندراج).
- تسبیح گریه:
بود زنده مؤذن در خرابات
کندتسبیح گریه در مناجات.
حکیم زلالی (از آنندراج).
- سیم گریه:
گشته رایج از رواج شوق سیم گریه ام
از گداز بوته ٔ غم در غبار افتاده ام.
ظهوری (از آنندراج).
- شبنم گریه:
از شبنم گریه سبز گردد
ناکاشته دانه در گل ما.
طالب آملی (از آنندراج).
- شراب گریه:
شهنشه را چو جوش باده سر شد
دماغش از شراب گریه تر شد.
حکیم زلالی (از آنندراج).
- عروس گریه:
نی لعلش آتشین و نه یاقوتش آبدار
هرگز عروس گریه چنین بی صفا نبود.
طالب آملی (از آنندراج).
- موج گریه:
بخت سیاه صیقلی از موج گریه ساخت
خورشید عکس آینه ٔ روشن من است.
ظهوری (از آنندراج).
- نمک گریه:
عید آمد و در هر طرف میکده دام است
بر ما نمک گریه ٔ مستانه حرام است.
میررضی دانش (از آنندراج).


خون گریه کردن

خون گریه کردن. [گ ِی َ / ی ِ ک َ دَ] (مص مرکب) خون گریستن:
سازگاریهای تیغت را چو می آرد بیاد
زخم ما خون گریه از بیداد مرهم میکند.
کلیم (از آنندراج).
خون گریه می کند در و دیوار روزگار
دیگر کدام خانه برانداز می رسد.
صائب.

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

گریه کردن

(مصدر) گریستن اشک ریختن: گیتی برو چو خون سیاوش گریه کرد خون سیاوشان زد و چشمش روان برفت. (بدایع سعدی)


گریه افتادن

(مصدر) بگریه افتادن گریستن. یا به گریه افتادن. گریه کردن گریستن

تعبیر خواب

گریه

دیدن گریه کردن زن باشد - یوسف نبی علیه السلام

گریه: دلداری، تسکین - لوک اویتنهاو

گریه در خواب دو نوع است و خارج از این دو نوع به ندرت اتفاق می افتد خواب گریه ببینیم. یک وقت هست که در خواب گریه می کنیم و این گریه فیزیکی است. چنان هق هق می گرئیم یا خودمان به سبب شدت گریستن بیدار می شویم یا اطرافیان ما را بیدار می کنند و می گویند در خواب گریه می کردی. دانشمندان و روانکاوان دریافته اند که این گریه یک تحریک شدید عصبی است و از نظر علم تعبیرخواب به هیچ وجه تعبیر ندارد. تحریکات عصبی گاه موجب خنده می شود و گاه سبب گریه و این هر دو حالت چنان واکنشی ایجاد می کند که اگر کسی در کنار ما بیدار باشد می فهمد یا می بیند که در خواب ما می خندیم یا گریه می کنیم. اما گریه دیگری هست که روانی و روحی و صرفا رویاست. یعنی در خواب خودمان را می بینیم که گریه می کنیم یا دیگری اشک می ریزد. این نوع گریستن در خواب تعبیر دارد. گریستن در خواب شادی و خرمی و فرح و انبساط است. چنانچه در خواب ببینیم گریه می کنیم در روزهای آینده خوشحال می شویم و حادثه ای خوب برای ما اتفاق می افتد. اگر در خواب ببینیم که دیگری گریه میکندخبری خوش به ما می رسد ولی اگر در رویای خویش ببینیم که کسی می خندد و بعد از خنده بلافاصله گریه میکندو بعد به قهقهه می خندد خوب نسیت.نه برای آن کسی که می خندد و گریه می کند و نه برای ما که بیننده خواب هستیم. اگر در خواب ببینیم کسی که مرده است گریه می کندخوب است و جای نگرانی نیست. - منوچهر مطیعی تهرانی

اگر در خواب ببیند نخست گریه کرد و پس از آن خندید، اجلش فرارسیده است. - امام جعفر صادق علیه السلام

حل جدول

گریه کردن

بکا

ابکا

فارسی به عربی

گریه کردن

ابک، اعط، اندب، بکاء

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

گریه کردن

Heulen, Schrei (m), Schreien, Weinen, Eingeben, Erteilen, Geben, Schenken, Spenden

واژه پیشنهادی

زود گریه کردن

گریه در آستین بودن

معادل ابجد

گریه کردن

509

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری