معنی گزن

لغت نامه دهخدا

گزن

گزن. [گ َ زَ] (اِخ) نام محلی در کنار راه قزوین است میان بالا بازار رودبار و پایین بازار رودبار. در 267000گزی طهران واقع شده.

گزن. [گ َ زَ] (اِخ) نام شهری است در غرب ایران که نام دیگرش شیز و مولد زرتشت است. گزن یا گنگ. (گزنکا) (گادزاکا یا (گادزا) نامیده اند و در زبان ارمنی و سریانی (گندزک) یا (گنزک) خوانده اند و مورخان و جغرافی نویسان تازی آن را جزن یا جزنق نام برده اند و در اوستا چئچسته خوانده شده، همان است که بعدها بشیز موسوم گردیده. به مزدیسنا تألیف دکتر معین ص 203 و ص 206 رجوع شود.


گزن سرا

گزن سرا. [گ َ زَ س َ] (اِخ) دهی است از دهات نور. (ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 149).

فارسی به انگلیسی

گزن‌

Gouge, Scrapper

حل جدول

گزن

تیغ تیز کفش دوزی

ابزار تیزی در دست کفشگر و کفش دوز


نیشترر گزن

ادر


نیشتر ر گزن

ادر


ابزار تیزی در دست کفشگر و کفش دوز

گزن


تیغ چرم‌بری

گزن


ابزار بریدن چرم

گزن


تیغ چرم بری

گزن

فرهنگ عمید

گزن

ابزار آهنی دم‌تیز که با آن چرم و تیماج را می‌تراشند، نشگرده، شفره،


گهزن

گزن

مترادف و متضاد زبان فارسی

گزن

شفره، کاردک، گزنه

گویش مازندرانی

گزن کش

دره ای در بخش یانه سر در منطقه ی هزارجریب بهشهر

معادل ابجد

گزن

77

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری