معنی گشادشدن

حل جدول

گشادشدن

اتساع

فارسی به عربی

گشادشدن

امتداد

انگلیسی به فارسی

stretch

گشادشدن


iridodolator

گشاد کننده مردمک، عضله یا عاملی که موجب گشادشدن مردمک چشم می شود

فرهنگ عمید

آتروپین

الکلوئیدی سمّی که از گیاه بلادانه گرفته می‌شود و در برطرف کردن گرفتگی عضلات و گشادشدن مردمک چشم کاربرد دارد،

سوئدی به فارسی

strcka

کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشادشدن، :بسط، ارتجاع، قطعه (زمین)، اتساع، کوشش، خط ممتد، دوره، مدت،

فنلاندی به فارسی

helposti venyv

کشیدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن ,:بسط , ارتجاع , قطعه (زمین) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت.


venytettvyys

کشیدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن ,:بسط , ارتجاع , قطعه (زمین) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت, قابلیت بسط.


venytt

کشیده کردن , دراز کردن , امتداد دادن , باریک شدن, کشیدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن ,:بسط , ارتجاع , قطعه (زمین) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت.

اسپانیایی به فارسی

estirar

کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشادشدن، :بسط، ارتجاع، قطعه (زمین)، اتساع، کوشش، خط ممتد، دوره، مدت.


trecho

کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشادشدن، :بسط، ارتجاع، قطعه (زمین)، اتساع، کوشش، خط ممتد، دوره، مدت.


distender

بادکردن، بزرگ کردن، متورم شدن، کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشادشدن، :بسط، ارتجاع، قطعه (زمین)، اتساع، کوشش، خط ممتد، دوره، مدت.


extender

کشیده کردن، دراز کردن، امتداد دادن، باریک شدن، بزرگ کردن، باتفصیل شرح دادن، توسعه دادن، وسیع کردن، بسط دادن، بسط دادن، بسط یافتن، منبسط شدن، توسعه دادن، تمدید کردن، عمومیت دادن، وسعت، شیوع، پهن کردن، پهن شدن، کشیدن، امتداددادن، بسط دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشادشدن، :بسط، ارتجاع، قطعه (زمین)، اتساع، کوشش، خط ممتد، دوره، مدت.

فرانسوی به فارسی

longation (nom f minin)

کشیدگی , دراز شدگی. , کشیدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن ,:بسط , ارتجاع , قطعه (زمین) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت.

عربی به فارسی

امتداد

توسیع , تمدید , تعمیم , تلفن فرعی , کشیدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن , بسط , ارتجاع , قطعه (زمین) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت

معادل ابجد

گشادشدن

679

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری