معنی گشنیز

لغت نامه دهخدا

گشنیز

گشنیز. [گ ِ] (اِ) در پهلوی گشنیج = گشنیز کردی کشنیش و کشنش (کریاندر، فرانسوی). گشنیز گیاهی است از تیره ٔ چتریان که برگهای تازه ٔ آن خوراکی و دانه های وی تقریباً کروی و جوهر مخصوصی دارد که بسیار تند است. گشنیج. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). رستنیس باشد که آنرا به عربی جلجلان گویند. (از برهان). اسم فارسی کزبره است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). نباتی است که تخم آنرا بمجاز گشنیز خوانند و درون آن تخم نیز از مغز تهی است. (آنندراج) (انجمن آرا). تخم معروف است ازمزیل و در عرف بفتح کاف عربی شهرت دارد. (غیاث). دانه ٔ کوچک مدوری است که از بوته ٔ معطری تحصیل میشود. این بوته از چین آورده شده حالا بسیار متداول است و تخم آنرا در بهار کاشته و از برای معطر بودنش بسیار مستعمل است. (قاموس کتاب مقدس). یک نوع گیاهی از طایفه ٔ چتری که برگ آنرا در پرهیزانه ٔ بیماران داخل کنند. (ناظم الاطباء): تَقدَه یا تِقدِه و جُلجُلان، دانه ٔگشنیز و کنجد. کُسبَرَه. (منتهی الارب):
این است پند حجت و این است مغز دین
و آرایش سخنش چو گشنیز و کرویاست.
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 82).
از غایت جود و کرم و برّ ومروت
ناخواسته بخشی به همه خلق همه چیز
آن بخت ندارند که ناخواسته یابند
چیز این دو سه تا شاعر بی مغز چو گشنیز.
سوزنی (دیوان ص 439).
از تف تیغ فتنه باد تهی
دشمنت را دماغ چون گشنیز.
انوری.
گنده از زیره و گشنیز بسر میگردید
نخود آب از عرق و مشک معطر میشد.
بسحاق اطعمه (دیوان چ شیراز ص 56).
- آش گشنیز، آشی که با گشنیز درست کنند.
- گشنیزپلو، پلوی که گشنیز داخل آن کنند.

گشنیز. [گ َ] (اِ) رفتار با ناز و شادمانی و خرامان و شادان باشد. (برهان). شادمان. خرسند. مسرور. خوشحال. شادی و شعف. خوشی و خرمی. (از ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

گشنیز

گیاهی است یک ساله با گل های سفید و چتری، از سبزی های خوردنی که مزه آن تند است، ورقی دربازی که خال های آن شبیه برگ گشنیز است، خاج. [خوانش: (گِ) [په.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

گشنیز

گیاهی یک‌ساله با گل‌های سفید چتری و دانه‌های خوش‌بو که خام و پختۀ آن خورده می‌شود،

حل جدول

گشنیز

دانیا

تعبیر خواب

گشنیز

دیدن گشنیز در خواب غم و اندوه است و دانه آن در خواب چیزی نباشد. - حضرت دانیال

گشنیز از سبزی هائی است که خوب شناخته نشده و معبران نوشته اند غصه و ناراحتی است. برخی از معبران کهن نوشته اند گشنیز بیماری است و چنانچه در خواب ببینید که گشنیز می خورید بیمار می شوید که البته بیماری خود موجب غصه و ناراحتی است. - منوچهر مطیعی تهرانی

خواص گیاهان دارویی

گشنیز

مسکن صفرا و التهاب معده است. تشنگی رارفع می کند. شربت تخم گشنیز خشک برای سر گیجه ومنع مستی شراب نافع است. زیادش باعث فراموشی و اختلالات ذهنی است. و مصرف زیاد آن موجب نوعی خشتگی مفرط و باعث خوابی عمیق می شود و حالاتی نظیر گنگی و بی حسی پیش می آورد. دیر هضم است وتناول آن بعد از غذا از آروغ ترش جلوگیری می کند.

فرهنگ فارسی هوشیار

گشنیز

(اسم) گیاهی است از تیره چتریان که علفی و یکساله است. برگهایش شبیه جعفری و بی کرک میباشد و در نواحی بحرالرومی و آسیا (از جمله ایران) می روید و چون جزو سبزیهای خوراکی است بدین منظور کشت میشود. گلهایش سفید مایل بصورتی و دارای آرایش چترهای مرکب در انتهای ساقه میباشد. ارتفاع این گیاه تقریبا به نیم متر میرسد. ساقه اش راست و شفاف و کم و بیش خط دارد و برگهایش متناوب و در قسمت انتهایی ساقه دارای بریدگیهای رشته یی بسیار ولی در قاعده ساقه تقریبا کامل و دارای بریدگیهای نوک تیز است. میوه اش دو فندقه و بیضوی شکل مایل برنگ زرد و دارای بوی نامطبوع شبیه بوی ساس است. میوه گشنیز که در تداول عامه بنام دانه یا تخم گشنیز نامیده میشود مقوی معده و محرک و بادشکن و معرق است کزبره کسبره جلجلان. یا آش گشنیز. آشی که در آن گشنیز کنند. یا گشنیز پلو. پلوی که در آن گشنیز کنند. یا گشنیز کوهی. تخم مخلصه، (بازی گنجفه ورق) ورقی که خالهای آن بشکل برگ گشنیز است.

معادل ابجد

گشنیز

387

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری