معنی گلچهره
لغت نامه دهخدا
گلچهره. [گ ُ چ ِ رَ / رِ] (اِخ) نام معشوقه ٔشخصی است که اورنگ نام داشته. (برهان):
رخ گلچهره چون گلبرگ بشکفت
زمین بوسید وخدمت کرد و خوش خفت.
نظامی.
ورجوع به گلچهر شود. || (ص مرکب) ظریف. لطیف. نازک:
غلامان گلچهره ٔ دلربای
کمر بر کمر گرد تختش بپای.
نظامی.
و رجوع به گلچهر شود.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
گلچهر، گلخد، گلرخ، گلرخسار، گلرو، گلعذار، لالهرخ، لالهرخسار، لالهرو، لالهعذار،
(متضاد) زردچهره، زردرو
نام های ایرانی
دخترانه، گلچهر، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو
فرهنگ فارسی هوشیار
آنکه چهره اش در لطافت و طراوت بگل ماند: غلامان گلچهره دلربای کمر بر کمر گرد تختش بپای. (نظامی)
فرهنگ پهلوی
زیبا، دارای چهرهای چون گل
معادل ابجد
263