معنی گنج
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(~.) (اِ.) خر دم بریده.
خزانه زر و سیم، جواهری که در جایی پنهان باشد، ثروت بسیار، انبار، مخزن، باد آورده گنجی که بی زحمت و رنج به دست آید. [خوانش: (گَ) [په.] (اِ.)]
(گُ) (اِ.) گنجایش، ظرفیُت.
فرهنگ عمید
گنجایش، ظرفیت، حجم، جاداد: در تصور ذات او را گنج کو/ تا درآید در تصور مثل او (مولوی: ۴۰)، ای تن من و ای رگ من پُر ز تو/ توبه را گنجا کجا باشد درو (مولوی: ۸۸۳)،
توانایی، استعداد،
خزینۀ سیم و زر،
پولهای طلا و نقره یا جواهر که در جایی پنهان کرده باشند،
* گنج باد: [مجاز] = * گنج بادآورده
* گنج بادآورد: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: چو باد از گنج بادآورد راندی / ز هر بادی لبش گنجی فشاندی (نظامی۱۴: ۱۷۹)،
* گنج بادآورده:
[مجاز] گنجی که بیرنجوزحمت بهدست آید،
(موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد،
* گنج روان: [قدیمی]
گنجی از مسکوک رایج،
گنجی از زر و سیم خالص: وعدۀ اهل کرم گنج روان / وعدۀ نااهل شد رنج روان (مولوی: ۴۲)،
گنج قارون که به زمین فرو رفت و گفتهاند که پیوسته در زیر زمین روان است،
* گنج سوخته: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ز گنج سوخته چون ساختی راه / ز گرمی سوختی صد گنج را آه (نظامی۱۴: ۱۷۹)،
* گنج شادآور: = * گنج شادورد
* گنج شادآورد: = * گنج شادورد
* گنج شادورد: ‹گنج شادآورد، گنج شادآور› از گنجهای خسروپرویز: دگر آنکه بُد شادورد بزرگ / بگویند رامشگران سترگ (فردوسی: ۸/۲۹۶)،
* گنجِ گاو: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: چو گنج گاو را کردی نواسنج / برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج (نظامی۱۴: ۱۷۹)،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
خزانه، دفینه، کنز، گنجینه، مخزن، مال، ثروت
فارسی به انگلیسی
Capacity, Treasure, Volume
فارسی به ترکی
hazine
فارسی به عربی
خزانه، کنز
تعبیر خواب
۱ـ یافتن گنج در خواب، علامت آن است که ناگهان به ثروتی دست خواهید یافت.
۲ـ گم کردن گنج در خواب، علامت آن است که دوستان شما را ترک خواهند کرد.
- آنلی بیتون
یافتن گنج درخواب درجائی خراب صعب تر بود تا جائی آبادان به سبب آن که جای آبادان بیمار زود شفا یابد و درجای خراب بیمار هلاک شود. - جابر مغربی
اگر درخواب بیند گنج یافت، دلیل است بیمار شود. اگر بیند گنج ناپدید شد، تاویلش به خلاف این است. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
استعداد، توانائی دفینه که پادشاهان نهند، زر و گوهری باشد که در زیر زمین دفن کنند، دفینه
واژه پیشنهادی
هزینه
معادل ابجد
73