معنی گهگاه

فارسی به انگلیسی

گهگاه‌

Infrequent, Infrequently, Occasional, Occasionally, Periodically, Rarely, Seldom, Sometimes

فارسی به آلمانی

گهگاه

Gelegentlich

حل جدول

فارسی به عربی

گهگاه

من حین لآخر

انگلیسی به فارسی

occasionally

گهگاه


qccacional

گهگاه

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

احیانا

گهگاه،
اتفاقاً،
احتمالاً،

فرهنگ فارسی هوشیار

احیانا

گهگاه ‎ اتفاقا گاهگاه، هیچ هرگز.


فصل به فصل

هر از گاهی گاه به گاه گهگاه

عربی به فارسی

من حین لآخر

گهگاه , گاه و بیگاه , بعضی از اوقات

ایتالیایی به فارسی

occasionalmente

گهگاه , گاه و بیگاه , بعضی از اوقات.

فنلاندی به فارسی

silloin t llin

گهگاه , گاه و بیگاه , بعضی از اوقات.

فرانسوی به فارسی

occasionnellement

گهگاه , گاه و بیگاه , بعضی از اوقات.

معادل ابجد

گهگاه

51

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری