معنی گوران

لغت نامه دهخدا

گوران

گوران. (اِ) محل اجتماع لشکر. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 324). || اطاق اجتماع. || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. (ناظم الاطباء).

گوران. (اِخ) نام سرزمینی است. (فهرست ولف):
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.
(شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279).

گوران. (اِخ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ٔ ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه ٔ این طوایف چه ایرانی چه بومی قدیم چه سایر نژادها در زیر موج مهاجمین اکراد ایرانی فرورفته و استقلال نژادی رااز دست داده همه کرد و ایرانی شده اند. (تاریخ کرد ص 98). این طایفه پیرو آیین علی اللهی هستند. (همان کتاب ص 122). این ایل دارای 6000 خانوار است: قلخانی 2000 خانوار، تفنگچی 1000 خانوار، جاف 1000 خانوار، گهواره 5000 خانوار، نیریژی 500 خانوار، بیونانی 500 خانوار. زندگانی اینان از استخراج معادن بیشمار مخصوصاً زغال سنگ و زراعت توتون میگذرد. (یادداشت مؤلف).

گوران. (اِخ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه ٔ آن 1452 تن است. آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات، یونجه، اسپرس، ارزن، عسل، گردو و میوه جات. شغل اهالی زراعت است و عده ای برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند. صنایع دستی زنان کرباس و گلیم و جاجیم بافی است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

گوران. (اِخ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

گوران. (اِخ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است:
حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی، ولدبیگی، باباخانی، از خاور به دهستانهای سنجابی، باوندپور، حومه ٔ شاه آباد و از جنوب و باختر به بخش کرند و پشت تنگ ذهاب محدود است. موقع طبیعی: منطقه ای است کوهستانی و محصور به کوههای مرتفع به طوری که راههای خروجی از دهستان جز معبر رودخانه ٔ زمکان عموماً از گردنه ها میگذرد. رودخانه ٔ زمکان در وسط دهستان جاری و اکثر قراء آن در طول دره ٔ رودخانه ٔ مذکور و شعب آن واقع شده است. دامنه ٔ ارتفاعات جنوبی دهستان جنگل کوتاهی است که اشجار آن اکثر بلوط و کمتر مازوگویج است. آب وهوای دهستان به طورکلی سردسیر ولی هوای قرائی که در سینه ٔ ارتفاعات واقع شده اند، سردتر از هوای قراء مجاور رودخانه میباشد. ارتفاعات: کوه مهم و مرتفع دالاهو در سرتاسر جنوب دهستان واقع و خطالرأس آن، حد طبیعی این دهستان با دهستان بیونیج بخش کرند میباشد. بلندترین قله های این کوه از شمال باختری به جنوب خاوری عبارتند از: قله ٔ شاهان واقع در جنوب مراتع پالان به ارتفاع 2562 و قله ٔ آفتابی برز در جنوب زیارتگاه خوبیار به ارتفاع 2455 و قله ٔ گله زرد هفت چشمه در جنوب آبادی براوند به ارتفاع 2207 و قله ٔ صیادان به ارتفاع 2176 گز. از قله ٔ صیادان به بعدکوه دالاهو کاسته می شود و بالاخره به وسیله ٔ رودخانه ٔزمکان قطع میگردد. امتداد کوه مذکور بعد از رودخانه مجدداً مرتفع شده تا گردنه ٔ پنج سوار که راه فرعی گهواره به شاه آباد از آن منتهی میشود، منتهی ارتفاع آن چندان نیست و قلل مشخصی ندارد. از گردنه ٔ پنج سوار در جهت شمال منحرف و با قوس محسوس به قله ٔ باریکه و گردنه ٔ امیرخان و قله ٔ قاضی و گردنه ٔ بیگلر منتهی میگردد. از گردنه ٔ مذکور به بعد به تدریج به ارتفاع افزوده شده در شمال دهستان به کوه بنی گز مشهور است. چنانکه ذکر شد کوههای مذکور از طرف جنوب خاوری و شمال این دهستان را احاطه نموده است. ارتفاع گردنه ٔ پنج سواره 1800، قله ٔ کوه باریکه 2320، گردنه ٔ امیرخان 1915، قله ٔ قلعه قاضی 2460، گردنه ٔ بیگلر 1558 و قله ٔ بنی گز واقع در شمال آبادی باباکوسه 2287 گز است. ارتفاع قصبه ٔ گهواره از سطح دریا 1464 گز است که 52 گز از شهر کرمانشاه مرتفعتر است. رودخانه: رودخانه ٔ مهم دهستان که در وسط دهستان جاری است و کلیه ٔ مجاری میاه سیلابی به آن محلق میشود و از دره ٔ بیونیج سرچشمه میگیرد در 1000 گزی علیای آبادی توت شامی آب آن زیاد شده آبادیهای توت شامی، گوراجوب ها، صفرشاه و قصبه ٔ گهواره و سایر قراء واقع در طول خود را مشروب میکند و در پائین آبادی بکربیگ از دهستان خارج می شود و وارد دهستان باباجانی می گردد. از شعب متعددی که از ارتفاعات جنوبی و خاوری و شمالی دهستان به این رود محلق میشونددو رشته ٔ آن همیشه دارای آب و قابل ذکر می باشد و بقیه در فصل بهار و باران دارای آب هستند و سایر ایام خشک رودی بیش نیستند. آن دو شعبه عبارتند از: 1- رودخانه ٔ برشاه که سرچشمه ٔ آن از سینه کوه آفتابی برز و چشمه جویبار است، در طول خود چندین آبادی را مشروب می کند و در بالای آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه ٔ زمکان می ریزد. 2- رودخانه ٔ چم شاهمار که از آبادی سرتختگاه سرچشمه گرفته، پس از مشروب نمودن چند قریه ٔ مجاور خود آن هم در حدود آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه ٔ زمکان میریزد. آب مزروعی و مشروب دهستان از زه آب رودخانه های مذکور و چشمه سارهای متعدد تأمین میشود. محصول عمده ٔ دهستان غلات، حبوب، لبنیات و توتون است. توتون قصبه ٔ گهواره و قراء گوراجوبها، توت شامی، صفرشاه و سیاهانه در کرمانشاه و کردستان به خوبی مشهور است. دهستان گوران از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 18هزار تن است و مرکز دهستان قصبه ٔ گهواره و قراء مهم آن به شرح زیر است: توت شامی، گوراجوب، گورگاورز، چقابورکاکی، بیرقوند و جاماسب. در ازمنه ٔ قدیم هشت تیره ٔ زیر در این دهستان سکونت داشته اند:1- گهواره. 2- قلخانی اسپری. 3- قلخانی بهرامی. 4- تفنگچی. 5- طایشه ای. 6- دانیالی. 7- بی بیان. 8- نیریژی، ولی امروز از 3 طایفه ٔ طایشه ای، بی بیان و نیریژی عده ٔ قابل ملاحظه ای وجود ندارد و در نتیجه ٔ اختلاف با سایر تیره ها متواری و حتی قسمتی به کشور عراق مهاجرت نموده اند. در حال حاضر تیره های زیر در این دهستان ساکن میباشند (صورت زیر تعداد قراء، سکنه، خانوار و نفر را به طور تقریب و نزدیک به تحقیق نشان میدهد):
نام تیره تعداد دِه خانوار تن
گهواره 27 1000 5470
اسپری قلخانی 18 670 3700
بهرامی قلخانی 18 420 2120
تفنگچی 30 780 3870
سادات حیدری 17 450 2270
دانیالی 3 100 570
جمع 113 3420 18000
عده ای از ساکنان دهستان به خصوص تیره ٔ قلیخان زمستان برای تعلیف احشام خود به گرمسیر پشت تنگ ذهاب و جیگران میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

گوران. (اِخ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 10 هزارگزی خاور الیگودرز و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ الیگودرز به گلپایگان واقع شده است. جلگه و معتدل است. سکنه ٔ آن 449 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

گوران. (اِخ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 9 هزارگزی باختر قشم، سر راه مالرو قشم به باسعیدو. جلگه و گرمسیر مالاریایی است. 185 تن سکنه ٔ آن است. آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و ماهی و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

گوران. (اِخ) دهی است از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 12 هزارگزی خاور بافت، سر راه فرعی زنجان به بافت. کوهستانی وسردسیر است و 99 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزارع داء، اغرکوه، بدوئیه، سلموئیه جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حل جدول

گوران

منطقه‌ای در کرمانشاه

گویش مازندرانی

گوران

طایفه ای در منطقه ی سوادکوه

معادل ابجد

گوران

277

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری