معنی گوشت

لغت نامه دهخدا

گوشت

گوشت. (اِ) لحم. ماده ای نرم و سرخ و گاه سفید که استخوانهای اندام آدمی و دیگر جانوران را پوشاند محتوی عروق و اعصاب و عامل جریان خون و به پوست بدن پوشیده شود. قسمت نرم محاط به پوست از آدمی و جانوران و پرندگان وماهیان، و بیشتر به مصرف تغذیه رسد. ماده ای نرم و سرخ که استخوان بدن را می پوشاند و پوشیده می شود از پوست بدن. ابوالخصیب. ابوکامل. (مهذب الاسماء). اَخاضِر. بَضیع. خَیْزَبه؛ گوشت پاره. عَرین، عَلاق، گوشت پاره. عُلقه؛ گوشت پاره. قَطام. کَتال. کِدْنه. لَحْم. لَک ّ. لَکیک. (منتهی الارب): و جمله ٔ استخوانها و گوشت و پوست او ریزیده. (ترجمه ٔ تفسیر طبری).
درآمد یکی خاد چنگال تیز
ربود از کَفَش گوشت و برد و گریز.
خجسته (از لغت فرس چ اقبال ص 104).
ابا همگنان تان بتر زآن کند
به شهر اندرون گوشت ارزان کند.
فردوسی.
چو دستور باشد مرا گوشت و آب
به راه آورم گر نسازی شتاب.
فردوسی.
گوشت همی سازند ازبهر تو
از خس و خار و پله کاندر فلاست.
ناصرخسرو.
گوش باید که مهرّا شده باشد در وی
زخمهایی که در او خیره بماند ابصار.
بسحاق.
- آبگوشت. رجوع به همین مدخل شود.
- به گوشت، فربه. فربی. باگوشت. گوشتدار. گوشتالو.
- به گوشت تر، فربه تر: و کسی که خواهد که طبیعتش نرم شود آن خورد [از عنب] که به گوشت تر بود. (الابنیه عن حقایق الادویه).
- گوشت تنش ریختن، لاغر شدن.
- گوشت روی گوشتش آمدن، چاق و فربه شدن.
- گوشتش گوشتش را خوردن، سخت متأثر بودن از دیدن امری نامطلوب.
- گوشت گرفتن، فربه شدن.
- گوشت مرده، گوشت غانغرایاشده. (ناظم الاطباء).
- گوشت و پوست کسی از نان کسی دیگر بودن، در خانه ٔ او بزرگ شدن. از مال او ارتزاق کردن.
- مثل گوشت پخته، میوه ای که شاداب نباشد. (از امثال و حکم ج 3 ص 1480).
- مثل گوشت قربانی، که هر جزء آن را کسی برد. (از امثال و حکم ج 3 ص 1480).
- مثل گوشت گاو، کسی که زود رام نگردد، به دلیل تسلیم نشود، دیر فریب خورد، نصیحت نپذیرد. کنایه از چیزی که دیر پزد. (از امثال و حکم ج 3 ص 1381).
- امثال:
گوشت بر گاو ورزه نیکوتر.
سنایی (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت بز هر قدر چرب باشد به چربی پیه نیست. (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت به دست گربه سپردن، نظیر: دنبه را به گرگ سپردن.گوسفند را به گرگ سپردن. (امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت جوان لب طاقچه است، هزالی (لاغری) که پس از بیماری برای جوان پیدا شود زود به فربهی بدل گردد. (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت چون گنده شود او را نمک درمان بود
چون نمک گنده شود او را به چه درمان کنند؟
ناصرخسرو (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت خر دندان سگ. (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت را از ناخن (استخوان) نمی توان جدا کرد، فرزند را از مادر، کسان و خویشان را از یکدیگر نتوان برید:
وصل تو بی هجر توان دید، نی
گوشت جدا کی شود از استخوان ؟
خاقانی (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت را باید از بغل گاو برید، سود و بهره از مال فقیران بردن سزاوار نباشد. (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت را که خوردند استخوان به گردن نیاویزند. (از امثال و حکم ج 3 ص 1331).
گوشت سگ مردار به سگان اولی.
قرهالعیون (از امثال و حکم ج 3 ص 1332).
گوشتش گوشتش را می خورد، گوشتم گوشتم را می خورد، تحمل دیدار این کار زشت نمی توانست (نمی توانم) کرد. (از امثال و حکم ج 3 ص 1332).
گوشت گاو و زعفران، در قدیم باریشه های گوشت خشک شده ٔ گاو عطاران در زعفران غش می کرده اند. (از امثال و حکم ج 3 ص 1332).
گوشت و پوستش از تو، استخوانش از من، وصیتی بود که پدران و مادران معلم و استاد را می کردند آنگاه که کودک خویش به دبستان می سپردند. (از امثال و حکم ج 3 ص 1332).
گوشت یکدیگر را بخورنداستخوانشان را پیش غریبه نمی اندازند (دور نمی اندازند)، اجنبی را به اسرار خوده راه ندهند.
|| در میوه ها، آنچه غیر از پوست و هسته ٔ آن است. آنچه درون پوست میوه و محیط بر هسته و خوردن را به کار است. مغز. مزغ. لُب ّ. حشو: و تخم خربزه زداینده تر از گوشت او باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).
|| شحم. پیه: گوشت انار؛ شحم الرمان. پیه انار. گوشت حنظل، شحم الحنظل.

گوشت. [گ ُ وِ] (اِمص) گُوِش. گُوِشْن. گفتار. گویش:
معجز پیغمبر مکی تویی
به کنش و به منش و به گوشت.
محمدبن مخلد سگزی (از تاریخ سیستان).

گوشت. [گ َ وِ] (اِ) نشخوار. || نشخوارکننده. (ناظم الاطباء).

گوشت. [گ َ وَ] (اِ) نام یکی از شش آوازه ٔ موسیقی است که آن نوروز و مایه و سلمک وگوشت و شهناز و گردانیه باشد. (برهان):
اگر خواننده حرف نغمه راندی
گَوَشت از بینوایی گوشت خوردی.
یحیی کاشی (از چراغ هدایت).

فرهنگ معین

گوشت

(اِ.) بخش های نرم بدن جانوران به ویژه مهره داران که معمولاً زیر پوست قرا ر دارد این بخش از بدن جانوران حلال گوشت کاربُرد غذایی دارد.

(اِمص.) گفتن، گفتار، (اِ.) یکی از آوازهای شش گانه است که قدما آن را تشخیص داده اند، گواشت. [خوانش: (گُ وِ) = گوش. گویش: ]

فرهنگ عمید

گوشت

گوش۲

قسمتی از بافت بدن که در مهره‌داران روی استخوان‌ها و زیر پوست قرار دارد،
جسم سرخ‌رنگی در بدن جانوران که مورد استفادۀ انسان قرار انسان قرار می‌گیرد،

گوشه‌ای در دستگاه نوا،

حل جدول

گوشت

لحم

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

گوشت

شرس، قوه عضلیه، لحم

تعبیر خواب

گوشت

اگر بیند که گوشت اسب می خورد، دلیل که از پادشاه منفعت یابد. اگر بیند که گوشت اشتر میخورد، دلیل که مال یتیمی خورد به رنجوری. اگر بیند که گوشت پرستو می خورد، دلیل بر مال اندک است. اگر بیند که گوشت بز می خورد، دلیل بر بیماری است و مصیبت. اگر بیند که گوشت بط می خورد، دلیل مال است. اگر بیند که گوشت پلنگ می خورد، دلیل که درحرب نام آور شود. اگر دید که گوشت گنجشک می خورد، دلیل که مال فرزند خورد. اگر بیند که گوشت تذرو می خورد، رنجور شود. اگر بیند که گوشت بوزینه می خورد، همین است. اگر دید که گوشت فیل می خورد، دلیل که از قِبَل پادشاه مال یابد. اگر بیند که گوشت چکاوک میخورد، دلیل است که مالِ دزدیده خورد. اگر بیند که گوشت چکاوک می خورد، دلیل که مال بسیار یابد. اگر بیند که گوشت خرگوش می خورد، دلیل که از زنان میراث یابد. اگر دید که گوشت خرچنگ می خورد دلیل که از زنان مال حاصل کند. اگر بیند که گوشت دراج می خورد، دلیل که مال زنی بستاند. اگر بیند که گوشت راسو می خورد، دلیل است مال دزدیده خورد. اگر گوشت روباه می خورد، دلیل بیماری و ترس است. اگر بیند که گوشت زاغ می خورد، دلیل که مالِ مردی فاسق خورد. اگر گوشت سنگخواره می خورد، دلیل است مال ابهلی خورد. اگر بیند که گوشت سوسمار می خورد، دلیل که زحمت یابد. اگر گوشت سار می خورد، دلیل که از مسافری راحت یابد. اگر بیندکه گوشت سگ می خورد، دلیل که بردشمن ظفریابد. اگر دید گوشت سیمرغ می خورد، دلیل که از بزرگی راحت یابد. اگر بیند که گوشت شاهن می خورد، دلیل است از ستمکاری راحت یابد. اگر بیند که گوشت شاهین می خورد، دلیل است از ستمکاری راحت یابد. اگر بیند گوشت بره می خورد، دلیل که با گمراهی پیوندد. اگر دید گوشت شیر میخورد، دلیل است از سلطانی منفعت یابد. اگر بیند گوشت طاووس می خورد، دلیل که مال تمام یابد. اگر بیند گوشت طوطی می خورد، دلیل است علم آموزد اما او را سود ندارد. اگر بیند گوشت قمری میخورد، دلیل که از زنی خوبروی راحت بیند. اگر گوشت گاو یا گاومیش می خورد، دلیل منفعت است. اگر گوشت گاو کوهی میخورد، دلیل است مال زن یا کنیزک بستاند و گوشت کبوتر همین دلیل است. اگر گوشت گربه می خورد، دلیل است از سفر دور مال حاصل کند. اگر بیند گوشت لاک پشت می خورد، دلیل که از عالمی علم آموزد. اگر گوشت کفتار میخورد، دلیل که پیرزنی به او جادو کند. اگر بیند گوشت کلاغ می خورد، دلیل است از مال مردی بیابانی خورد. اگر گوشت خرگوش میخورد نعمتی بسیار حاصل کند. اگر بیند گوشت ماهی می خورد دلیل که مال فراوان بدست آورد. اگر بیند گوشت ماکیان می خورد، دلیل است مال کنیزک و خادم خورد. اگر بیند گوشت مرغ آبی می خورد، دلیل که بزرگی و ولایت یابد. اگر گوشت نهنگ می خورد، دلیل که بلائی به وی رسد. اگر بیند گوشت هدهد می خورد، دلیل که مال زیرک خورد. اگر گوشت همای می خورد، دلیل که از پادشاه راحت یابد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

دیدن گوشت پخته درخواب بهتر ازخام است یا کباب. اگر بیند گوشت گوسفند پخته می خورد، دلیل که به قدر آن مال یابد به زحمت. اگر بیند کبابی از گوشت گاو می خورد یااز اسب، دلیل منفعت است از پادشاه. دیدن گوشت ها به خواب هر چند که پخته تر بیند، دلیل است که مال آسان تر بدست آید و آن چه خام خوردند، دلیل بر مالی است که به زحمت بدست آید. و خریدن و فروختن گوشت درخواب، بد بود. - محمد بن سیرین

اگر بیند گوشت از تن خود می خورد، دلیل مال است. - حضرت دانیال

دیدن گوشت فربه، بهتر از گوشت لاغر است. اگر بیند که گوشت بخرید و به خانه برد، دلیل هلاک است. - جابر مغربی

اگر زنی گوشت خام در خواب ببیند، علامت آن است که برای رسیدن به اهداف خود با دلسردی روبرو خواهد شد.
اما اگر در خواب گوشت پخته ببیند، علامت آن است که دیگران به آنچه او دوست می دارد، دست خواهند یافت. - آنلی بیتون

خوردن گوشت جانوران درخواب بر چهار وجه است.
اول: مال.
دوم: میراث.
سوم: توانگری.
چهارم: مصیبت دیدن.
گوشت هر جانوری که حلال بود، دلیل بر مال حلال است و آن چه گوشت آن حرام بود. مال حرام است. - امام جعفر صادق علیه السلام

دیدن و خوردن گوشت حیوانات حلال خوب است و دیدن و خوردن گوشت حیوانات مکروه و حرام بد. البته میزان خوبی و بدی و اندازه قبح و شئامت و میمنت و تبرک گوشت بستگی به نوع حیوان دارد. خرید و فروش گوشت در خواب خوب نیست بخصوص اگر در خواب ببینید که از قصاب گوشت خریده اید و به خانه خویش می برید. خریدن و فروختن گوشت نیز غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده و چه حیوان حلال گوشت باشد و چه مکروه یا حرام. اگر در خواب ببینید گوشت پخته دارید یا مشغول خوردن آن هستید آن چه می خورید و دارید غذا به حساب می آید و تعبیر اغذیه را دارد و خوب است زیرا نعمت و برکت خداوندی است ولی گوشت خام مالی است که به زحمت تحصیل می شود و با رنج و مشقت به دست می آید و خوردن و دندان زدن گوشت خام نیز بد است و تعدی و تجاوز و ستمگری است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند غنیمت و نعمت است. چنان چه در خواب ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید.گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید یا دارید و نمی خورید مال فقیر و یتیمی را به دنائت و پستی به چنگ می آورید و بهره می برید. اگر در خواب ببینید گوشتی که دارید می خورید خروس است از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. - منوچهر مطیعی تهرانی

دیدن گوشت خام کمی اندیشه باشد
دیدن گوشت پخته خوب است
دیدن گوشت فربه مال و میراث بود
دیدن گوشت لاغر غم و اندوه باشد
دیدن خوردن گوشت عزت ودولت باشد - یوسف نبی علیه السلام

خواص گیاهان دارویی

گوشت

گوشت بز جوان وگوساله هر چه کم سن تر باشند زود هضم تر است. گوشت گوسفند پیر وگوسفند لاغر خوب نیست. وسط ماهیچه بی عیب ترین گوشت است. گوشت زبان برابر گوشت ماهیچه است. گوشت بز نر بد است. گوشت پرندگان بزرگ شناور و هر آنچه که گردن دراز دارد و تیره گنجشک ضرر دارد. از حیوانات وحشی گوشت آهو و گوشت گراز وحشی توصیه می شود. گوشت گاو برای گرم مزاجان مفید و برای سرد مزاجان با فلفل وسیر توصیه می شود. در مورد گوشت گوساله هر چه کوچکتر باشد بهتر است. و موافق مزاجهای گرم می باشد.

فرهنگ فارسی هوشیار

گوشت

ماده نرم و سرخ و گاه سفید که استخوانهای اندام آدمی و دیگر جانوران را پوشانیده است

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

گوشت

726

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری