معنی گوشهای در دستگاه شور
حل جدول
پنجه کردی
افشار
گوشهای ضربی در دستگاه شور
گریلی
گوشهای در دستگاههای شور
جامهدران
گوشهای در دستگاه چهارگاه
ارجوزه
لزگی
گوشهای از دستگاه همایون
باوی
گوشهای در دستگاه همایون
مرودشتی
نی داوود
ابوعطا
گوشهای در دستگاه ماهور
ساربانگ
گوشهای در دستگاه همایون
موره
گوشهای در دستگاه موسیقی ایرانی
جامهدران
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
شور. (نف مرخم) شوینده. (رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا). مخفف شورنده بجای شوینده، در ترکیبات: قالی شور. مرده شور. خودشور. طلاشور. ریگ شور. جامه شور. روشور. تن شور. سرشور (گِل ِ...). کهنه شور. قاب شور (جل...). گوش شور (آلت طبیب). لگن شور (با خطابی به استخفاف پرستار بیمار را). تخته شور. (یادداشت مؤلف). رجوع به هر یک از این ترکیبات شود. || (اِمص) عمل شستن. یک بار شستن (در جامه). شستن و پاکیزه ساختن به آب. (برهان) (جهانگیری): شور اول این جامه است. یک شور بیشتر نرفته است. (یادداشت مؤلف).
معادل ابجد
1542