معنی گوش خراش

لغت نامه دهخدا

گوش خراش

گوش خراش. [خ َ] (نف مرکب) رجوع به همین ترکیب در ذیل گوش شود.

فرهنگ معین

گوش خراش

(خَ) (ص.) صدای آزاردهنده.

فرهنگ عمید

گوش خراش

آواز ناهنجار که به گوش آزار برساند،

حل جدول

گوش خراش

صدای مهیب

صدای بلند و آزار دهنده

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

گوش خراش

(صفت) آوازی که گوش را آزار رساند صدایی سخت ناهنجار: صفیر گوش خراش گلوله توپ پیاپی بگوش میرسید.

فارسی به آلمانی

گوش خراش

Laut [adverb]

معادل ابجد

گوش خراش

1427

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری