معنی گونهای از آغازیان
لغت نامه دهخدا
آغازیان. (اِ مرکب) پرتیست. (فرهنگستان).
حل جدول
پارامسی
گروهی از آغازیان
آمیب
گونهای ماهی
سنگسر
گونهای نقاشی
ابر و باد
گونهای درخت
بادامک
گونهای بیسکوییت
ویفر
گونهای بلوط
اوری
گونهای زغالسنگ
تورب
گونهای طلاق
باین
گونهای چسب سنتی
سریش
گونهای موجود افسانهای
ِانت
گونهای موسیقی بومی
لیوا
فرهنگ عمید
ابتدایی،
(اسم) (زیستشناسی) جاندارانی که بدن آنها از یک یاخته تشکیل یافته و فقط با میکروسکوپ دیده میشوند و بیشتر در آبهای شیرین و قعر دریاها میان خزهها زندگی میکنند، تکیاختهای. بعضی از آنها در بدن انسان یا حیوانات یا گیاهها بهسر میبرند، انگل،
واژه پیشنهادی
تابه
معادل ابجد
1170