معنی گیاهی علفی از خانواده نعناع

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

نعناع

نعناع

عربی به فارسی

نعناع

ضرابخانه , سکه زنی , ضرب سکه , سکه زدن , اختراع کردن , ساختن , جعل کردن , نعناع , شیرینی معطر با نعناع , نو , بکر , نعناع بیابانی , قرص نعناع

لغت نامه دهخدا

نعناع

نعناع. [ن َ] (ع اِ) نعنا. رجوع به نعنا شود.

نام های ایرانی

نعناع

دخترانه، نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو

فرهنگ فارسی هوشیار

علفی

‎ گیاهی، گیاهباف (صفت) منسوب به علف، نوعی پارچه است. یا ابریشم علفی. پارچه ای که از ابریشم مصنوعی سازند.

معادل ابجد

گیاهی علفی از خانواده نعناع

1152

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری