معنی گیاه شناسی
لغت نامه دهخدا
گیاه شناسی. [ش ِ] (حامص مرکب) عمل گیاهشناس. شناختن گیاهان. و آن، یکی از شعبه های علوم طبیعی است که گیاهان را از لحاظ دسته بندی عملی مورد تحقیق و بررسی قرار میدهد و درباره ٔ تکوین و نشو و نما و آنچه موجب بهتری و جلوگیری از آفت آن است بحث می کند. (از دائره المعارف فرید وجدی). معرفهالنبات. علم النبات. نبات شناسی. برای اطلاع از تاریخچه ٔ گیاهشناسی به کتاب شش بال ژرژ سارتن مراجعه شود.
فرهنگ معین
(ش) (اِ.) علمی که موضوع آن تحقیق درباره گیاهان و رستنی هاست.
فرهنگ عمید
علمی که دربارۀ چگونگی گیاهان مختلف بحث میکند، شناختن انواع گیاهان، بتانیک، معرفهالنبات،
حل جدول
بتانیک
فارسی به انگلیسی
Botany
فارسی به ترکی
botanik
فارسی به عربی
علم النبات
فرهنگ فارسی هوشیار
شناختن گیاهان علمی که ساختمان و تقسیم بندی و طرز زندگی گونه ها و انواع مختلف گیاهان را مورد مطالعه قرار میدهد. گیاه شناسی علم بسیار وسیع و پر دامنه ای از زیست شناسی است و شامل تقسیمات علمی دیگر از قبیل سیستماتیک گیاهی و فیزیولوژی گیاهی و اندام شناسی گیاهی و تشریح گیاهی و غیره میشود معرفه النبات: ترویج علم گیاه شناسی (بزمان ناصر الدین شاه قاجار)
فارسی به ایتالیایی
botanica
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
457