معنی یاران

واژه پیشنهادی

یاران

دوستان، همراهان

حفد


از یاران هرمز

رادمان


کارگردان فیلم یاران

احمدرضا معتمدی


از یاران پیامبر

ابوذر غفاری

انس بن مالک

لغت نامه دهخدا

بان یاران

بان یاران. (اِخ) دهی از بخش گوران شهرستان شاه آباد در 17 هزارگزی شمال باختری گهواره و 2 الی 6 هزارگزی باختر رودخانه ٔ زمکان. سکنه 455 تن. محصول آن غلات و لبنیات. شغل مردم، زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ساکنین آن از تیره ٔ قلخانی بهرامی هستند. بان یاران 4 آبادی کوچک نزدیک به هم است و نام و تعداد سکنه ٔ هریک بشرح زیر است: امیر حق مراد 21 تن، عزیزمراد 700 تن، میرزا حسین 100 تن، تیمور 70 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


گویجه یاران

گویجه یاران. [گ ُ ج َ / ج ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه. واقع در 23هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 7500 گزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس. واقع در جلگه وهوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 98 تن است. آب آن از نازلوچای و چشمه تأمین میگردد. محصول آن غلات، توتون، چغندر، حبوب و کشمش و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


خواجه سه یاران

خواجه سه یاران. [خوا / خا ج َ / ج ِ س ِ] (اِخ) نام سیرگاهی است در دامن کوه کابل و وجه تسمیه اش آن است که خواجه مودود چشتی و خواجه خان سعید خلیفه خواجه مودود و خواجه محمد ریگ روان خلیفه و خواجه خان سعید در آن موضع با هم صحبت داشته اند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج).

معادل ابجد

یاران

262

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری