معنی یاهو

لغت نامه دهخدا

یاهو

یاهو. (ع حرف ندا + ضمیر) ای او. خدا. کلمه ای است که درویشان بجای یا اﷲ بدان خدای را خوانند: یاهو یا من هو یا من لیس الا هو. (یادداشت مؤلف):
بجز یاهو و یامن هو چو سید من نمی گویم
چه گویم چونکه در عالم کسی دیگر نمیدانم.
سیدنعمت اﷲ (از تذکره ٔ دولتشاه).
|| به معنی یا علی است و صوفی مشربان آن را در مقام خداحافظی بکار می برند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).

یاهو. (اِ) نوعی از کبوتر که آواز یاهو از دهان آن برمی آید. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوعی کبوتر که بانگ او شبیه به کلمه ٔ یاهو است. (یادداشت مؤلف).
- یاهو زدن، یاهو گفتن. آوا به یاهو برآوردن:
کبوتر چو یاهو زد از روی ذوق
شد از روی او بوستان گرم شوق.
ملاطغرا.
- امثال:
کبوتر صنّاری (صددیناری) یاهو نمی خواند.
نظیر ارزان خری انبان خری. (از امثال و حکم دهخدا).

فرهنگ معین

یاهو

(اِ.) نوعی کبوتر که آوازش مانند تلفظ «یاهو» است.

فرهنگ عمید

یاهو

ای خدا،
(شبه‌جمله) (تصوف) درویشان در هنگام خداحافظی می‌گویند،
(اسم) نوعی کبوتر که بانگ یاهو برمی‌آورد،
* یاهو زدن: (مصدر لازم) بانگ کردن کبوتر یاهو: کبوتر چو یاهو زد از روی ذوق / شد از روی او بوستان گرم شوق (ملاطغرا: لغت‌نامه: یاهو)،

حل جدول

یاهو

سایت معروف اینترنتی

فارسی به انگلیسی

یاهو

Staff, Yahoo

فرهنگ فارسی هوشیار

یاهو

ای او، خدا (اغلب درویشان تلفظ می کنند)

فرهنگ فارسی آزاد

یاهو

یاهُو، به معنای ای خدا و از ذکر های عُرَفاء و دراویش می باشد،

معادل ابجد

یاهو

22

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری