معنی یر

لغت نامه دهخدا

یر

یر. [ی َرر] (ع اِ، از اتباع) از اتباع شر است: هذا الشر والیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

حل جدول

یر

مساوی

زمین آذری

مساوی، زمین آذری

ترکی به فارسی

یر

جا

گویش مازندرانی

یر

نزدیک

این ور، این سو، این سمت، این سوی رودخانه

آن سو، آن سمت، آن سوی رودخانه

معادل ابجد

یر

210

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری