معنی یس

لغت نامه دهخدا

یس

یس. [ی َس س] (ع مص) رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج). سیر کردن و رفتن. (ناظم الاطباء).

یس. [یاسین] (اِخ) نام سوره ٔ 36 از قرآن مجید، پیش از سوره ٔ صافات و پس از سوره ٔ ملائکه، دارای 83 آیه و آن مکیه است. (یادداشت مؤلف). نام سوره ای از قرآن مجید و در حقیقت این اسم مبارک آن حضرت (ص) است و اشاره است به یاسید. (آنندراج) (غیاث). این سوره سه هزار حرف است و هفتصدوبیست ونه کلمه و هشتادوسه آیه، جمله به مکه فرود آمد و از مکیات شمرند و در این سوره نه ناسخ است نه منسوخ. مفسران گفته اند «یس » به معنی آن است که: یا انسان، یعنی محمد! (ص). (از تفسیر کشف الاسرار میبدی ج 8 صص 198- 199). و رجوع به یاسین شود.

یس. [یاسین] (اِخ) ابن زین الدین حمصی شافعی مشهور به علیهمی. رجوع به علیهمی... شود.

حل جدول

یس

بله انگلیسی

تصدیق بیگانه

تصدیق عموسام

تصدیق بیگانه، بله انگلیسی، تصدیق عموسام

آیه های قرآن

یس

یس.

معادل ابجد

یس

70

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری