معنی یکی از سه آتشکده بزرگ عهد ساسانیان

لغت نامه دهخدا

سه یکی

سه یکی. [س ِ ی َ / ی ِ] (عدد کسری، اِ مرکب) ثلث و یک بهره از سه بهره ٔ هر چیزی. (ناظم الاطباء):
کبک چون طالب علمی است و درین نیست شکی
مسئله خواند تا بگذرد از شب سه یکی.
منوچهری.
با فتح و ظفر بازگشتند و هرچه یافته بودند سه یکی به وی دادند. (قصص الانبیاء ص 148).
|| شراب جوشیده ٔ ثلثان شده:
از تن عقل پنج یک برگیر
سه یکی خور بروی خرم صبح.
خاقانی.
زخمی که سه یک بودت خواهی که سه شش گردد
یکدم سه یکی می خور با یار به صبح اندر.
خاقانی.
رجوع به سیکی و سه یک شود. || سه خال از بازی قمار. (ناظم الاطباء).


آتشکده

آتشکده. [ت َ ک َ دَ / دِ] (اِ مرکب) پرستشگاه مغان و جای آتش افروختن. بیت النار. بیت النیران. آتشگاه:
ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی.
رودکی.
بگه رفتن کآن ترک من اندر زین شد
دل من زآن زین آتشکده ٔبرزین شد.
ابوشکور.
اندر خره [بناحیت پارس] یکی آتشکده است که آن را بزرگ دارند و زیارت کنند و بنیاداو را دارا نهاده است. (حدودالعالم). و اندر کاریان بناحیت پارس آتشکده ای است که آن را بزرگ دارند. (حدودالعالم). اندر بشاورد بناحیت پارس دو آتشکده است که آن را زیارت کنند. (حدودالعالم). و اندر وی [کازرون پارس] دو آتشکده است که آن را بزرگ دارند. (حدودالعالم).
بیامد خروشان به آتشکده
غمی شد از آن روزهای شده.
فردوسی.
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای نوروز و جشن سده.
فردوسی.
گویند پارسیان هفت آتشکده ٔ معتبر بعدد هفت کوکب سیار داشته اند و نامهای آنها بدین قرار بوده است: آذرمهر. آذرنوش. آذر بهرام. آذرآیین. آذرخرین. آذر برزین. آذر زردشت.
- مثل آتشکده، پرخشم. غضبناک:
سر و مغز کاوس آتشکده ست
همان نامه و جنگ او بیهده ست.
فردوسی.

فرهنگ عمید

سه یکی

سیکی

فرهنگ فارسی هوشیار

سه یکی

(صفت) شراب ثلثان شده باده ای که به سبب جوشش دو سوم آن بخار شده و یک سوم باقی مانده باشد شراب مثلث، شراب باده.

تعبیر خواب

آتشکده

آتشکده به خواب، جایگاه مکرره بود - محمد بن سیرین

آتشکده جایگاه مردم احمق و خالی بود. اگر بیند که در آتشکده رفت و از آنجا چیزی به وی رسید، دلیل کند که آن مقدار مذلت و خواری به وی رسد، لیکن از بدی برهد و سرانجام پشیمانی خورد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی آزاد

ساسانیان

ساسانیان، آخرین دودمان بزرگ سلطنتی ایران از 226 میلادی است، از پادشاهی اردشیر بابکان (نوه ساسان) که اشکانیان را منقرض نمود شروع می شود و به مرگ یزدگرد سوم در 651 میلادی و غلبه لشکر مسلمان عرب بر ایران خاتمه می پذیرد. نام بعضی از سلاطین این دوره مثل بهرام گور، انوشیروان، خسروپرویز در معارف بهائی آمده است،


عهد عهد

عَهْدِ عَهْد، یا «عهد میثاق» دوره قیادت شریعت ابهی به وسیله حضرت عبدالبهاء است به مدت 29 سال از 1892 تا 1921 (مجموعه این سه عهد، عصر رسولی را به مدت 77 سال تشکیل می دهد)،

گویش مازندرانی

آتشکده ی کوسان

یکی از آتشکده های تاریخی مربوط به زمان ساسانیان که در کوسان...

معادل ابجد

یکی از سه آتشکده بزرگ عهد ساسانیان

1384

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری