معنی بساوایی

لغت نامه دهخدا

بساوایی

بساوایی. [ب ِ / ب َیی] (حامص) لامسه. (واژه های نو فرهنگستان ایران).

فارسی به انگلیسی

بساوایی‌

Feel, Feeling, Touch

فرهنگ معین

بساوایی

(بِ) (حامص.) لمس.

فرهنگ عمید

بساوایی

از حواس پنج‌گانۀ انسان که سردی، گرمی، زبری، و نرمی اشیا را به‌وسیلۀ پوست درمی‌یابد، لامسه،

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بساوایی

لامسه، لمس،
(متضاد) چشایی، بویایی، بینایی


بساوش

بساوایی، لامسه، لمس

فرهنگ فارسی هوشیار

بساوایی

یکی از حواس پنجگانه انسان


حس لامسه

پولاب بساوایی

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

لامسه

بساوایی

معادل ابجد

بساوایی

90

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری