معنی ترغی

لغت نامه دهخدا

ترغی

ترغی. [ت ُ] (ترکی، اِ) بترکی، گنجشک. (مؤید الفضلا). گنجشک. (آنندراج). رجوع به ترغای شود.


ترغیة

ترغیه. [ت َ ی َ] (ع مص) کفک برآوردن شیر. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): رغی اللبن ترغیه، و یقال: امست ابلهم ترغی و تنشف، ای بها نشافه و رغوه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بخشم آوردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از المنجد).

فرهنگ فارسی هوشیار

ترغی

ترکی گنجشک

حل جدول

ترغی

گنجشک آذری


گنجشک آذری

ترغی

معادل ابجد

ترغی

1610

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری