معنی خاکستریرنگ
حل جدول
فرهنگ عمید
نوعی پارچۀ نخی خاکستریرنگ،
آتش زنه
سنگی خاکستریرنگ که با زدن آن بر فولاد جرقه ایجاد میشود،
چخماق
دماغ
مغز سر، مادۀ نرم و خاکستریرنگ که در میان جمجمه قرار دارد،
هدبه
حشرهای خاکستریرنگ با پاهای بسیارریز که در جاهای نمناک پیدا میشود، پُرپا، خرخاکی،
کادمیوم
فلز خاکستریرنگ، نرم، سمّی، و سرطانزا که در ساخت آلیاژهای گوناگون به کار میرود،
آلام دلی
درختی با برگهای دندانهدار، گلهای سفید، میوۀ خوراکی خاکستریرنگ خالدار، که در جنگلهای مازندران میروید،
ایتریم
فلزی کمیاب، خاکستریرنگ و سبک که در تهیۀ آلیاژها، صنایع موشک، و هواپیماسازی کاربرد دارد،
کبوده
درختی راست، بلند، و بیبر، مانند سفیدار، اشن، چنار، و امثال آنها،
[قدیمی] اسب خاکستریرنگ،
چین چیلا
نوعی پستاندار کوچک و جونده، بومی امریکای جنوبی، با پوست نرم و خاکستریرنگ،
پوست قیمتی این جانور در تهیۀ پوشاک به کار میرود،
زیرکنیم
عنصر فلزی سخت، درخشان، خاکستریرنگ که در مقابل حرارت و زنگ مقاومت دارد و در ساختن وسایل جراحی و بعضی آلیاژها به کار میرود،
ژرمانیوم
شبهفلزی خاکستریرنگ، شکننده، و کمی سمّی که در ۹۵۸ درجه حرارت ذوب میشود و در ساخت ترانزیستورها و برخی قطعات الکتریکی به کار میرود،
بلادانه
گیاهی خودرو، با برگهای ساده و گلهای خاکستریرنگ که بومی مناطق مرطوب است و میوه، برگ و ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، شابیزک،
دم جنبانک
پرندۀ کوچک خاکستریرنگ و بهاندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب مینشیند و پشه و مگس صید میکند و غالباً دم خود را تکان میدهد، دمبشکنک، دمتک، دمسنجه، دمسیجه، دمسیچه، سریچه، سیسالنگ، کراک، آبدارک،
معادل ابجد
1561