معنی دت
لغت نامه دهخدا
دت. [دَت ْ ت ُ] (اِخ) از اسماء بنات نعش در مننترات آنچنانکه در بشن پران آمده است. (ماللهند بیرونی ص 197).
دت. [دُ ت ِ] (اِخ) از اسماء بنات نعش در مننترات آنچنانکه در بشن پران آمده است. (ماللهند بیرونی ص 197).
حل جدول
سخن بزرگان
زن پهلوانی است که دلیرترین مردان را در سخت ترین اوقات خشم، آرام می کند.
ترکی به فارسی
ثناکردن
واژه پیشنهادی
مهدی مجد وزیری نسب
کارگردان فیلم دت یعنی دختر
ابوالفضل جلیلی
نویسنده فیلم دت یعنی دختر
ابوالفضل جلیلی
از بازیگران فیلم دت یعنی دختر
بهمن معروفی
زینت بربند
بانی جلیلیان
تهیه کننده فیلم دت یعنی دختر
یدا... علایی
معادل ابجد
404