معنی دکا
لغت نامه دهخدا
دکا. [دِ] (اِخ) دهی از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد. آب آن از چشمه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
دکا. [دَک ْ کا] (اِخ) داکا. شهری به پاکستان شرقی (بنگال شرقی) و کرسی آن. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به داکا شود.
دکا. [دِ] (یونانی، پیشوند) پیشوند یونانی به معنی ده (10) که در مقیاسات سلسله ٔ متری به معنی ده برابر است، مانند دکامتر= ده متر، دکالیتر= ده لیتر. (از دائرهالمعارف فارسی).
- دکاگرم، ده گرم.
- دکالیتر، ده لیتر.
- دکامتر، ده متر.
زبردست کسی دکا...
زبردست کسی دکان گرفتن. [زَ ب َ دَ ت ِ ک َ دُک ْ کا گ ِ رِ ت َ] (مص مرکب) کنایت است از بر آن کس برتری جستن. در مقابل او دکان دعوی آراستن. در حوزه حق او وارد شدن. نظیر: رودست کسی زدن. روی دست دیگری رفتن. بالا دست کسی زدن:
جواب داد که هان ای سخن فروش مگیر
بپای حیله زبردست اوستاد دکان.
بدیعی سیفی (از مونس الاحرار).
حل جدول
ده برابر متریک
پیشوند ده تایی
پیشوند عددی
پیشوند عددی، پیشوند ده تایی
پیشوند دهتایی
دکا
پیشوند عددی
دکا
ده برابر متریک
دکا
فرهنگ معین
(دِ. گِ رَ) [فر.] (اِمر.) وزنی است معال ده گرم.
آیه های قرآن
چنان نیست که آنها مىپندارند! در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود،
معادل ابجد
25