معنی رهبرحزب

حل جدول

لغت نامه دهخدا

بیکنزفیلد

بیکنزفیلد. [ک ِ] (اِخ) لقب «دیزریلی بنجمین ». او اولین کسی است که به «ارل آو بیکنزفیلد» ملقب گردید (1804- 1881 م.). سیاستمدار محافظه کار و نویسنده ٔ انگلیسی، پدرش «آیزک دیزریلی » (1766- 1848 م.) یهودی و ادیب بود. بنجمین در 13سالگی تعمید یافت و مسیحی شد. مدتی در دارالوکاله ای کار کرد سپس به ادبیات پرداخت و در 1837 م. به عضویت پارلمنت رسید. دو سال بعد با ویندم لویس ازدواج کرد.وی در دولت (1841 تا 1846 م.) پیل راه نیافت و گروه «انگلستان جوان » را تشکیل داد و بتدریج بعنوان رهبرحزب محافظه کار در پارلمنت شناخته شد. در طی 20 سال بعد محافظه کاران سه دولت کوتاه عمر فاقد اکثریت تشکیل دادند (1852، 1858- 1859، 1868- 1866 م.) که درآنها وزیر دارائی و رهبر مجلس عوام بود و در 1868 م. به نخست وزیری رسید و نیز مجدداً در 1874 م. نخست وزیر شد. از ابتکارات وی یکی خرید سهام کانال سوئز ازخدیو مصر بود به اندازه ای که اختیار امور کانال را بدست انگلستان داد و دیگر اینکه ملکه ویکتوریا را واداشت تا بعنوان امپراطور هند تاجگذاری کرد (1876 م.). شورش بلغارستان (1876 م.) و جنگ روس و عثمانی (1877 تا 1878 م.) که بدنبال آن آمد عرصه ٔ معروفترین زورآزمائیهای سیاسی او بود. دیزریلی مؤسس و الهام بخش حزب محافظه کار جدید بود. (از دائره المعارف فارسی).

معادل ابجد

رهبرحزب

424

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری