معنی رژ

لغت نامه دهخدا

رژ

رژ. [رَ] (اِ) خشم وغضب و قهر و کین. (ناظم الاطباء). خشم و غضب و تهور. (از شعوری ج 2 ص 7). || ملامت. (آنندراج).


کوکه رژ

کوکه رژ. [کو ک ِ رَ] (اِخ) دهی از دهستان قطور که در بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع است و 331 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حل جدول

رژ

ماتیک، از لوازم آرایش

ماتیک

از لوازم آرایش


رژ ، ماتیک

از لوازم آرایش


رژ لب

ماتیک


رژ، ماتیک

از لوازم آرایش


ماتیک

رژ


خشم و غضب

رژ


قهر و کین

رژ


از لوازم آرایش

رژ


تهور

رژ

فارسی به ایتالیایی

رژ لب

rossetto

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

رژ

1200

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری